DeaDly kisses 🐟🦋p14
دستامو گذاشتم زیر جیمین و اوردمش بالا و لبامو رو لباش گذاشتم بعد3دقیقه ولش کردم
ته:جیمین بدو لباس بپوش
جیمین: باشه ته
و اماده شدو سوار ماشین شدیم
جیمین:امروز زود میرسیم
ته:معلومه که زودمیرسیم
جیمین:خوبه دیگه خواب نموندم
یهو جیمین دستشو گذاشت رو د*ی*کم
ته:جیمین چی کار میکنی
جیمین:خودمم نمیدونم
یهو شق کردم و رسیدیم سرکار سعی کردم صافش کنم بعد 5دقیقه صاف شدو رفتیم داخل
کارکن:سلام کمیسر کیم
سریع رفتم تو دفترم و میز جیمینم تو دفترم بود اون که اومد تو
ته:جیمین هدفت از این کار چی بود ها
جیمین: ددی ته ببخشیدا ددیمی
ته:بیبی بسه دیگه با کارم شوخی نکن
جیمین:ددی جون باشهولی
ته:ولی بی ولی هیش
همکار:تق تق تق
ته:بفرمائید
همکار: اقای کیم میگن مزنون احتمالی به بوسان اومده
ته:باشه فقط مزنون کیه
همکار:به گفته اسم اصلیش نیست و پاسپورتش اینه اسمشون لی بنگ چان هست و لطفا به اتاق جلسه بیاید ته:چشم با جیمین میایم
جیمین:بریم
رفتم اتاق جلسه منو جیمین کنار هم نشستیم و همه اومدن
سرگرد:خب خب ببینید ون برنامه هاش
همینطور حرف میزد یهو جیمین دستشو کرد تو شلوارم هی ور میرفت منم مثل اون دستمو کردم تو شلوارش
《ذهن ته:اخ اخ اینو من حسابشو میرسم وقتی رسیدیم خونه یک ماه نتونست راه بره میفهمه اوف حالا آروم ترم بماله خوبه اوف》
《ذهن جیمین: وای چقدر بزرگه اخ اخ گور خودمو کندم اوف》
همینطوری بودن یهو نوبت رسید به ته
🐟🦋🐟🦋p14🐟🦋🐟🦋🐟i love you 🦋🐟
------------------------------------------□-----------------------------------------
یکم ناراحتم کسی هست بحرفیم اگه هست پیوی توروخدا🥺
#نامجون
#جین
#شوگا
#جی_هوپ
#جیمین
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#بی_تی_اس
#تهکوک
ته:جیمین بدو لباس بپوش
جیمین: باشه ته
و اماده شدو سوار ماشین شدیم
جیمین:امروز زود میرسیم
ته:معلومه که زودمیرسیم
جیمین:خوبه دیگه خواب نموندم
یهو جیمین دستشو گذاشت رو د*ی*کم
ته:جیمین چی کار میکنی
جیمین:خودمم نمیدونم
یهو شق کردم و رسیدیم سرکار سعی کردم صافش کنم بعد 5دقیقه صاف شدو رفتیم داخل
کارکن:سلام کمیسر کیم
سریع رفتم تو دفترم و میز جیمینم تو دفترم بود اون که اومد تو
ته:جیمین هدفت از این کار چی بود ها
جیمین: ددی ته ببخشیدا ددیمی
ته:بیبی بسه دیگه با کارم شوخی نکن
جیمین:ددی جون باشهولی
ته:ولی بی ولی هیش
همکار:تق تق تق
ته:بفرمائید
همکار: اقای کیم میگن مزنون احتمالی به بوسان اومده
ته:باشه فقط مزنون کیه
همکار:به گفته اسم اصلیش نیست و پاسپورتش اینه اسمشون لی بنگ چان هست و لطفا به اتاق جلسه بیاید ته:چشم با جیمین میایم
جیمین:بریم
رفتم اتاق جلسه منو جیمین کنار هم نشستیم و همه اومدن
سرگرد:خب خب ببینید ون برنامه هاش
همینطور حرف میزد یهو جیمین دستشو کرد تو شلوارم هی ور میرفت منم مثل اون دستمو کردم تو شلوارش
《ذهن ته:اخ اخ اینو من حسابشو میرسم وقتی رسیدیم خونه یک ماه نتونست راه بره میفهمه اوف حالا آروم ترم بماله خوبه اوف》
《ذهن جیمین: وای چقدر بزرگه اخ اخ گور خودمو کندم اوف》
همینطوری بودن یهو نوبت رسید به ته
🐟🦋🐟🦋p14🐟🦋🐟🦋🐟i love you 🦋🐟
------------------------------------------□-----------------------------------------
یکم ناراحتم کسی هست بحرفیم اگه هست پیوی توروخدا🥺
#نامجون
#جین
#شوگا
#جی_هوپ
#جیمین
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#بی_تی_اس
#تهکوک
۴.۶k
۲۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.