پارت ۱۵
پارت ۱۵
(اسلاید دو لباس ات برای رفتن به خرید)
رفتم اتاقمون تا لباسمو عوض کنم، هیون داخل اتاق بود بدون توجه بهش لباس صورتی رنگی رو پوشیدم و پشت میز آرایش نشستم و با کانسیلر شروع به پاک کردن رد کبودی ها کردم ، تمام مدت نشسته بود و فقط نگاه میکرد ، مشخص بود لباسم عصبیش کرده همه ی کبودی هارو پوشش دادم ولی کبودی روی گردنم به هیچ وجه پاک نمیشد
_ پاک نمیشه نه، جوری کیس مارک گذاشتم که همه بفهمن مال منی
_حالا این لباسو در بیار عمرا بزارم باهاش بری بیرون
+ به تو ربطی نداره ، و در ضمن ازت متنفرم هیچوقتم به حرفت گوش نمیدم حتی اگه بمیرم
_ خیلی زبون دراز شدی دیشب بست نبود
+ خیلی دنبال بهونه می گردی ، تو چی دیشب بس تو نبود که لازم میدونی دوباره تکرارش کنی ( با بغض)
_ هنوز یادم نرفته بهم گفتی متجاوز من فقط کاریو کردم که همه ی مردا با زنشون میکنن
_منم باهات میام ، چند دست لباس تو کمد برام بیار
+ باشه
(اسلاید سه لباس هیونجین )
لباساشو عوض کرد و منم آرایشمو تموم کردم و رفتیم پایین
& توهم میخوای بیای ولش کن چرا دست از سرش برنمیدای ها
_ نمیخوام ات با تو بیاد بهت اعتماد ندارم
& بچمم همرامه فکر میکنی میخوایم بریم کجا
_ به هرحال میخوام با ات بیام
رفتیم و سوار ماشین شدیم و و به سمت پاساژ هایی که مخصوص لباس بچه ها بود حرکت کردیم،
&همینجا نگه دار هیونجین
_باش ، بریم بیرون
رفتیم توی پاساژ خیلی چیزایی کیوتی داشتن دلم میخواد بچه دار شم وای نه من قرص زد حاملگی میخورم که باردار نشم بعد این چه فکریه میکنمم، داشتم برای پسر هرا لباس انتخاب میکردم که هیون اومد و دم گوشم گفت
_ میخوای بچه دار بشیم ؟
+ چیییی؟ عمرا بچه ی تورو بدنیا بیارم
_ ولی مطمئنم خوشبخت میشیم
+ همین الانم زندگیمون مثل جهنمه فکر میکنی با اومدن یه بچه زندگیمون عوض میشه ، میخوای بچه بیاریم که شاهد این باشه که مادرش توسط پدرش کتک میخوره میخوای زندگی رو برای یه بچه طفلی هم جهنم کنی
_ اگه بچه دار شیم قول میدم دیگه کاری باهات نکنم و فقط کنار هم به خوشی زندگی کنیم
+ هیون اون روزم قول دادی که دیگه دست روم بلند نکنی اما سرش وایسادی ؟
_ ات تقصیر تو بود نباید با اون لباسا اون اونم توی شب اونکارارو میکردی
+ ولی من از حرفای دیروز صبحت فهمیدم که از چشمت هرزه ای بیش نیستم
+ هرا بریم یجای دیگه هیونم میخواد بره کاری براش پیش اومده بریم
& اره منم اینجا چیزی پیدا نکردم بریم
_ ات ، ات ، اه ات باهام چیکار کردی
پارت بعد رو بعدا براتون میزارم الان باید برم کلاس
(اسلاید دو لباس ات برای رفتن به خرید)
رفتم اتاقمون تا لباسمو عوض کنم، هیون داخل اتاق بود بدون توجه بهش لباس صورتی رنگی رو پوشیدم و پشت میز آرایش نشستم و با کانسیلر شروع به پاک کردن رد کبودی ها کردم ، تمام مدت نشسته بود و فقط نگاه میکرد ، مشخص بود لباسم عصبیش کرده همه ی کبودی هارو پوشش دادم ولی کبودی روی گردنم به هیچ وجه پاک نمیشد
_ پاک نمیشه نه، جوری کیس مارک گذاشتم که همه بفهمن مال منی
_حالا این لباسو در بیار عمرا بزارم باهاش بری بیرون
+ به تو ربطی نداره ، و در ضمن ازت متنفرم هیچوقتم به حرفت گوش نمیدم حتی اگه بمیرم
_ خیلی زبون دراز شدی دیشب بست نبود
+ خیلی دنبال بهونه می گردی ، تو چی دیشب بس تو نبود که لازم میدونی دوباره تکرارش کنی ( با بغض)
_ هنوز یادم نرفته بهم گفتی متجاوز من فقط کاریو کردم که همه ی مردا با زنشون میکنن
_منم باهات میام ، چند دست لباس تو کمد برام بیار
+ باشه
(اسلاید سه لباس هیونجین )
لباساشو عوض کرد و منم آرایشمو تموم کردم و رفتیم پایین
& توهم میخوای بیای ولش کن چرا دست از سرش برنمیدای ها
_ نمیخوام ات با تو بیاد بهت اعتماد ندارم
& بچمم همرامه فکر میکنی میخوایم بریم کجا
_ به هرحال میخوام با ات بیام
رفتیم و سوار ماشین شدیم و و به سمت پاساژ هایی که مخصوص لباس بچه ها بود حرکت کردیم،
&همینجا نگه دار هیونجین
_باش ، بریم بیرون
رفتیم توی پاساژ خیلی چیزایی کیوتی داشتن دلم میخواد بچه دار شم وای نه من قرص زد حاملگی میخورم که باردار نشم بعد این چه فکریه میکنمم، داشتم برای پسر هرا لباس انتخاب میکردم که هیون اومد و دم گوشم گفت
_ میخوای بچه دار بشیم ؟
+ چیییی؟ عمرا بچه ی تورو بدنیا بیارم
_ ولی مطمئنم خوشبخت میشیم
+ همین الانم زندگیمون مثل جهنمه فکر میکنی با اومدن یه بچه زندگیمون عوض میشه ، میخوای بچه بیاریم که شاهد این باشه که مادرش توسط پدرش کتک میخوره میخوای زندگی رو برای یه بچه طفلی هم جهنم کنی
_ اگه بچه دار شیم قول میدم دیگه کاری باهات نکنم و فقط کنار هم به خوشی زندگی کنیم
+ هیون اون روزم قول دادی که دیگه دست روم بلند نکنی اما سرش وایسادی ؟
_ ات تقصیر تو بود نباید با اون لباسا اون اونم توی شب اونکارارو میکردی
+ ولی من از حرفای دیروز صبحت فهمیدم که از چشمت هرزه ای بیش نیستم
+ هرا بریم یجای دیگه هیونم میخواد بره کاری براش پیش اومده بریم
& اره منم اینجا چیزی پیدا نکردم بریم
_ ات ، ات ، اه ات باهام چیکار کردی
پارت بعد رو بعدا براتون میزارم الان باید برم کلاس
۴.۷k
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.