وقتی...
"سناریودرخواستی"
سناریو:"وقتی حامله ای اونا نمیدونن و اجرا میکنی آیدلی مثلا و اونا بعد اجرات میفهمن و عصبانی میشن"
"پارت1/ورژنهیونگلاین"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نامجون:"عصبانیتش رو نشون نمیده و برای خودش و تو استراحت یک ساله میگیره و به دلیل فعال بودن هردو و نداشتن استراحت های زیاد در طول زمان کار توی کمپانی،کمپانی اجازه میده و بعدش تورو به سفر میبره و منتظر توضیح میمونه و تا زمانی که توضیح ندادی هیچی نمیگه و دلیل استراحت هم اینه که رابطتون بهتر بشه و وقتی حاملهگی خودت رو میگی شاد میشه و باهات حرف میزنه و همه چیز رو میگه و میگه که از دستت ناراحته بخواطر بی محلی به خودت و بچه و اجرات"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جین:"بعد از اجرا دستت رو میگیره و تورو میکشونه توی ماشین و تا خونه هیچی نمیگه و با سکوتش فضای سردی رو برات ایجاد میکنه و وقتی رسیدین خونه دستت رو میگیره و به نشیمن میکشونتت و منتظر توضیح میمونه و تا چند وقت باهات سر برخودر میکنه امابعدش همش برات غذا های خوشمزه درست میکنه تا جبران بشه و بعدش معذرت خواهی میکنه"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یونگی:"خیلی سعی میکنه خودش رو آروم کنه و سعی کنه از قضیه راحت بگذره اما نمیتونه جلوی ناراحتی و عصبانیتش رو بگیره اما ناراحتی و عصبانیتش برای اجرا نیست برای اینه که نسبت به خودت و بچت بی توجه بودی و بعدش برات یه پرستار میگیره و برات مرخصی میگیره و هروقت درد داشتی برات داستان میخونه گیتار میزنه و قصه میخونه و همیشه بغلت میکنه و شکمت رو نوازش میکنه و همیشه میگه"قراره یه پیشی کوچولو مثل خودم گیرم بیاد و کلی باهاش شیطونی کنیم و حرص مامانیش ا.ت و در بیاریم...
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
هوسوک:"عصبانی عه اما بعد از اجرا باهات حرف میزنه و هربار که اسم بچه رو میاری عصبانیتش فروکش میشه و از شادی میخواد بال در بیاره و از اون ببعد هیچوقت از پیشت جم نمیخوره و همیشه کنارته و هیچوقت نمیزاره اتفاقی برات بیوفته و کلا استراحت مطلقق"
سناریو:"وقتی حامله ای اونا نمیدونن و اجرا میکنی آیدلی مثلا و اونا بعد اجرات میفهمن و عصبانی میشن"
"پارت1/ورژنهیونگلاین"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نامجون:"عصبانیتش رو نشون نمیده و برای خودش و تو استراحت یک ساله میگیره و به دلیل فعال بودن هردو و نداشتن استراحت های زیاد در طول زمان کار توی کمپانی،کمپانی اجازه میده و بعدش تورو به سفر میبره و منتظر توضیح میمونه و تا زمانی که توضیح ندادی هیچی نمیگه و دلیل استراحت هم اینه که رابطتون بهتر بشه و وقتی حاملهگی خودت رو میگی شاد میشه و باهات حرف میزنه و همه چیز رو میگه و میگه که از دستت ناراحته بخواطر بی محلی به خودت و بچه و اجرات"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جین:"بعد از اجرا دستت رو میگیره و تورو میکشونه توی ماشین و تا خونه هیچی نمیگه و با سکوتش فضای سردی رو برات ایجاد میکنه و وقتی رسیدین خونه دستت رو میگیره و به نشیمن میکشونتت و منتظر توضیح میمونه و تا چند وقت باهات سر برخودر میکنه امابعدش همش برات غذا های خوشمزه درست میکنه تا جبران بشه و بعدش معذرت خواهی میکنه"
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یونگی:"خیلی سعی میکنه خودش رو آروم کنه و سعی کنه از قضیه راحت بگذره اما نمیتونه جلوی ناراحتی و عصبانیتش رو بگیره اما ناراحتی و عصبانیتش برای اجرا نیست برای اینه که نسبت به خودت و بچت بی توجه بودی و بعدش برات یه پرستار میگیره و برات مرخصی میگیره و هروقت درد داشتی برات داستان میخونه گیتار میزنه و قصه میخونه و همیشه بغلت میکنه و شکمت رو نوازش میکنه و همیشه میگه"قراره یه پیشی کوچولو مثل خودم گیرم بیاد و کلی باهاش شیطونی کنیم و حرص مامانیش ا.ت و در بیاریم...
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
هوسوک:"عصبانی عه اما بعد از اجرا باهات حرف میزنه و هربار که اسم بچه رو میاری عصبانیتش فروکش میشه و از شادی میخواد بال در بیاره و از اون ببعد هیچوقت از پیشت جم نمیخوره و همیشه کنارته و هیچوقت نمیزاره اتفاقی برات بیوفته و کلا استراحت مطلقق"
۹.۹k
۰۹ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.