تک پارتی شوگا
بریم ادامه تک پارتی
بعد این حرفم همه خوشکشون زد
جیمین = ولی خوشحالم چون قراره ا.ت ازت جدا شده
با این حرفم یونگی که تا الان روی زمین بود بلند شد
یونگی = چی میگی جیمین ا.ت هیچ وقت ازمن جدا نمیشه
ا.ت= جیمین راست میگه جناب مین یونگی من قراره ازت جدا شم
با صدای ا.ت همه برگشتن طرفش آنقدر درگیر دعوا بودن هیچ کدوم متوجه نشدن ا.ت اومده
یونگی = کی گفته تو قراره از من جدا شی من تا نخوام هیچی نمیشه تو از من جدا نمیشه
ا.ت= معذرت میخوام مین یونگی ولی قرار نیست دیگه زنت باشم من عاشقت بودم ولی تو از عشقم سوءاستفاده کردی الان این عشق جاش رو به نفرت داده معذرت میخوام آهان من بی دلیل نیومدم اینجا میخوام این برگه های طلاق رو امضاء کنی
یونگی = نه انضاء نمیکم
ا.ت= میکنی (با داد)
یونگی =باشه امضاءمیکنم ولی قبلش اینو بدون منم دوست ندارم چه بهتر که داریم طلاق میگیریم منم با رزي ی زندگی خوب رو شروع میکنم
با این حرف یونگی همه خشکشون زد ولی جیمین آروم نبود
جیمین=عوضی تو میدونی چی داری میگی اره معلومه که میدونی چی داری میگی
با حرف یونگی بغض گلوم رو گرفت ولی جلوش رو گرفتم
ا.ت= پس بیا امضاء کنیم یونگی فردا توی دادگاه میبینمت
(سه سال بعد )
از زبون یونگی
از رفتن ا.ت سه سال گذشته بود من توی دادگاه یونارو به ا.ت دادم چون من نمیتونستم بزرگش کنم برای همین قبول نکردم ولی بعد ا.ت من ی چیزی رو فهمیدم اینکه روزی اومده بود که زندگی منو نابود کنه اون عاشق من نبود عاشق پول و شهرت من بود تا من به لطف جیمین اینارو فهمیدم ولی خیلی دیر شده بود ا.ت و یونا به اینگلیس رفته بودن و من سه سال دخترم رو ندیدم
خوب اینم از این
بعد این حرفم همه خوشکشون زد
جیمین = ولی خوشحالم چون قراره ا.ت ازت جدا شده
با این حرفم یونگی که تا الان روی زمین بود بلند شد
یونگی = چی میگی جیمین ا.ت هیچ وقت ازمن جدا نمیشه
ا.ت= جیمین راست میگه جناب مین یونگی من قراره ازت جدا شم
با صدای ا.ت همه برگشتن طرفش آنقدر درگیر دعوا بودن هیچ کدوم متوجه نشدن ا.ت اومده
یونگی = کی گفته تو قراره از من جدا شی من تا نخوام هیچی نمیشه تو از من جدا نمیشه
ا.ت= معذرت میخوام مین یونگی ولی قرار نیست دیگه زنت باشم من عاشقت بودم ولی تو از عشقم سوءاستفاده کردی الان این عشق جاش رو به نفرت داده معذرت میخوام آهان من بی دلیل نیومدم اینجا میخوام این برگه های طلاق رو امضاء کنی
یونگی = نه انضاء نمیکم
ا.ت= میکنی (با داد)
یونگی =باشه امضاءمیکنم ولی قبلش اینو بدون منم دوست ندارم چه بهتر که داریم طلاق میگیریم منم با رزي ی زندگی خوب رو شروع میکنم
با این حرف یونگی همه خشکشون زد ولی جیمین آروم نبود
جیمین=عوضی تو میدونی چی داری میگی اره معلومه که میدونی چی داری میگی
با حرف یونگی بغض گلوم رو گرفت ولی جلوش رو گرفتم
ا.ت= پس بیا امضاء کنیم یونگی فردا توی دادگاه میبینمت
(سه سال بعد )
از زبون یونگی
از رفتن ا.ت سه سال گذشته بود من توی دادگاه یونارو به ا.ت دادم چون من نمیتونستم بزرگش کنم برای همین قبول نکردم ولی بعد ا.ت من ی چیزی رو فهمیدم اینکه روزی اومده بود که زندگی منو نابود کنه اون عاشق من نبود عاشق پول و شهرت من بود تا من به لطف جیمین اینارو فهمیدم ولی خیلی دیر شده بود ا.ت و یونا به اینگلیس رفته بودن و من سه سال دخترم رو ندیدم
خوب اینم از این
۱۱.۶k
۰۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.