تهیونگ: خدابیامرزه

تهیونگ: خدابیامرزه
جونگکوک: چرا؟
تهیونگ: ای... ای..ات هست
جونگکوک: یاااا دیگ دروغ نگو عههه کیه استخدام کردی
ات با جهره ای ترسناک جونگکوک رو نگاه کرد
وجونگکوک فهمید چه پخخخخی خورده
جونگکوک: میش بگذری
ات: بخاطر روی گل تهیونگ میبخشمت ولی تهیونگ باید دو تا پس کله ای بخوره
تهیونگ: مگ من گفتم ببخشش
ات: نه ولی تو باید بجاش کتک بخوری
جونگکوک: هههعی من رفتم اب بخورم
ات: وایسا منم گشنمه
تهیونگ: منم گشنمه
نینااز نا کحا اباد پیداش شد
نینا: عهههههههههههههههه منم گشنمه بریم یه چیزی بخوریم
نینا اومد کنار ات و گفت:
خدااایی داداش جذابی داریم
ات: اره
😂😂
جونگکوک و تهیونگ : به چیزی میخندین
نینا: داشتیم از جذابیت شما دو تا میگفتیم
جونگکوک: حیا کن دختر من مطعلق به کس دیگه ای ام
نینا: ات دیدی نتونستم واست جورش کنم
ات: بیا بیا منم یکی برات دارم
نینا: کی
ات: صدام
نینا: صدام کدوم خریه
ات: منم نمیدونم😂
ات: راستی شما به کی مطعلق هستید؟ (رگ غیرت دخترمون زد بالا
جونگکوک: خداااا من مطعلق به خدام
ات: بله بله خوبهههه
تهیونگ اومد کنار ات
تهیونگ: خواهرم کراش زدی
ات: من؟