تکپارتی(درخواستی)P2 و آخر

#تک_پارتی #تکپارتی
#درخواستی
#یونجون

 &۲

=من نمیدونم به خاطر چی دعواتون شده..اینم نمیدونم که تقصیر کدومتونه ولی گویم که ا.ت تقصیر ماجراست تو بازم حق بلند کردن صدات و درآوردن اشک های خواهرمو نداری!!
کای بعد اتمام حرفش به سمتت برگشت و به تویی که با اشک به یونجون خیره شده بودی نگاه کرد..خندید و گفت..
=کوچولوم اینقد دوسش داری؟
لبخندی همراه با اشک کردی که موهاتو نوازش کردو گفت:پس حرفی نمیمونه که من بزنم..ولی اینو بدون نیاز شد میتونی بیای پیشم خوب؟
خندید و به برادرت که حکم دار و نداری برات داشت خیره شدی..
÷دوست دارم اوپا!
=منم خوشگلم:)
بعد تحویل لبخند پر رنگی بهت برگشت و از خونه بیرون زد تا کمی تنهاتون بذاره!
به سمت یونجون رفته و دستاتو قفل صورتش کرده و چهرشو برای بهتر دیدن به بالا آوردی که با دیدنت بغضش ترکید و سرشو وارد گردنت کرد و با دستاش تورو محکم به خودش فشرد..
×ببخشید عشق..هقق..ببخشید که ناراحتت هقق کردم..دیگه تکرارش نمیکنم قول هقق میدم!
با شنیدن حرفاش و صدای گریه مردونه اش دم گوشت خنده همراه با بغضت کرده و گذاشتن دستت به پشت سر مردت سرشو محکم به گردنت فشرده و با دست دیگه ات به نوازش موهاش پرداختی!
÷تقصیر منه تو چرا معذرت میخوای آخه..
×نه تقصیر منه،من نباید هق...به سرت داد میکشیدم هق..
÷هیس کوچولوم..گریه نکن اشکالی نداره..
×عاشقتم ا.ت عاشق تک تک تار موهات عاشق تک تک اشک چشات و عاشق وجودت!
خنده پر رنگی زده و آروم دم گوشش گفتی:منم عاشقتم..منم عاشقتم بیشتر از همه کس و همه چیز!

The end. . .