پارت ۱ دیدار اتفاقی

مین سول=یه روز خوشمل دیگه باز داره شروع میشه خب خب امروز باید چیکار کنم اووم وقتم آزاده پس میرم خرید بعدش کافه و شهربازییی اووم خب این تیشرت سفید و شلوار لی آبی رو میپوشم رفتم یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتم
بعد اینکه لباسامو پوشیدم رفتم صبحونه خوردم و سوار ماشینم شدم
خب خب بریم آلبوم های مونده از کلکسیونم رو بگیرم راهی فروشگاه شدم بلاخره رسیدم خب کجایین خوشگلای من آهان اینجایی خب اون یکی کو ببخشید خانم آلبوم life goes on بی تی اس کجاس
فروشنده=تموم کردیم
مین سول=ایششش آلبوم رو گرفتم سوار ماشینم شدم یعنی نمیشد یدونه برا منم باقی میزاشتن
امروز نباید روزمو خراب کنم رفتم کافه و یه آبمیوه سفارش دادم
(شب)
مین سول=اوومم شهربازی مورد علاقم چی میشد میتونستم بی تی اس رو از نزدیک ببینم داشتم قدم میزدم که یه نیمک دیدم رفتم نشستم روش اه وقتی این ویروس هس چجوری قراره از نزدیک ببینمشون
این شهر زیادی واسه اتفاقی دیدنشونم بزرگه سئول شهری که عاشقشم ولی از وقتی که اومدم کرونا اومده
پاشدم دوباره راه افتادم که یه نفر نشسته بود رو زمین
مرده=چیزی شده؟؟
مین سول=نه فقط زمین سرده سرما میخورین
مرده=اوم راست میگی پاشدم رفتم طرفش خب سلام
مین سول=سلام صدات چقدر آشناست
مرده=اسمت چیه
مین سول=مین سولم ۲۱ سالمه از آشنایی باهاتون خوشبختم
مرده=قدم بزنیم
مین سول=چرا که نه
مرده=یکم از خودت تعریف کن
مین سول=اهل ایرانم ولی ۳ ساله اومدم اینجا تک فرزندم و آرمیم
مرده=آرمی؟ بایست کیه؟
مین سول=خدایی رقص و زیباییی و ...... جیمین
مرده=واو بایست منم جیمینه
مین سول=خب بیشتر از چیه جیمین خوشت میاد
مرده=چشماش تو چی؟
مین سول=از همه چیش ولی بیشتر از دستاش خیلی کیوته من میرم تونل وحشت میای
مرده=تونل وحشت
مین سول= نگو که میترسی؟؟
مرده=نه نه
مین سول=راستی اسمت چیه چند سالته
مرده=اووم اسمم جیمه و ۲۵ سالمه
مین سول=خب میریم؟
جیم=باشه فقط یه سوال بپرسم
مین سول=بگو
جیم=به همه اینقدر راحت اعتماده میکنی؟
مین سول=راستشو بخوای زیاد با آدما حرف نمیزنم ولی گفتم این دفعه رو یکم متفاوت باشه
جیم=وایستا برم بلیطارو بگیرم
مین سول=نه من میگیرم رفتا دوتا بلیط گرفتم خب بیا این مال تو بریم
جیم=مرسی..........