لیتل بوی(۳)

کیم من برو برآید بغل کرد و برد سمت ون و بعدم من رو گذاشت رو پاش و با لحن دستوری گفت سرت روبزار قفسه ی سینم منم که باید نقشم رو خوب بازی می کردم سرم رو گذاشتم رو قفسه ی سینش که کیم شروع کرد به نوازش کردن سرم این رفتار رو از بزرگ ترین مافیا انتظار نداشتم ! ولی نوازش هاش آرومم مق کرد و باعث می شد از استرسم کم تر بشه پس کمی خودم رو راحت ول کردم و آروم آروم چشمام بسته شد
ویو ته. با هر لمس موهاش بوی ملایم و خوش بویی بلند می شد هع فکر کنم این خرگوش کوچولو به جزء این که کیوتیش من رو داره دیوونه می کنه بلکه موهاشم قراره من رو دیوانه تر بکنه ، همینجوری موهاش رو نوازش می کردم که دیدم ماشین وایستاد رسیده بودیم اولش صداش کردم طرفی که باهاش معامله کرده بودم گفته بود اسمش کوکه وقتی صداش کردم صدایی نداد وقتی موهاش رو از روی چشماش کنار زدم متوجه شدم خوابیده پس آروم برآید بغلش کردم و بردمش اتاقم و خواستم بزارمش رو تخت که دیدم آروم چشماش رو باز
کرد و به من زول زد به سمت تخت نیمه خم بودم که فهمید چه خبره و دستاش رو از رو پیرهنم ول کرد و باعث شد تعادلش بهم بخوره و هر دومون بیوفتیم رو تخت و من روش خیمه زده بودم
کوک. ش شما د داشتین چی کار می کردین(کیوت و اروم)
ته..........(سکوت)
کوک.م می شه از روم پ پاشین؟(خجالت و کیوت)
ویو ته کارام دست خودم نبود و یه جورایی لبای پفیکش به شدت وسوسم کرده بود پس فاصله ی کمی که داشتیم رو از بین بردم و لبام رو گذاشتم رو لبش و شروع کردم به وحشیانه مک زدن.......
☆شرط.۱۲ لایک☆
♡دارلینگام ببخشید دیر شد من ساعت ۸ این رو آپلود کردم ولی ندیدم خطا داده برای همین آپلود نشده بود♡