عشق قرار دادی پارت ۲۶
به دلیل تولد یکی از عزیزان گزاشتم از همینجا از طرف خودم و جیمین و لیا و کوک و هانا و تهیونگ و سونا بهت تبریک میگم عزیزم امیدوارم که همیشه موفق باشی 🥰🥰
ویو جیمین
داشتم تو شرکت کار میکردم که ته زنگ زد
جیمین: بله ؟
ته : سلام شب بیا خونه من همه اینجان
جیمین: کار دارم نمیتونم
ته : داداش بسه دیگه همش کار منتظرم اگه نیای میام میارمت ببین کی گفتم
جیمین: باشه خداحافظ
ته : بای
پرش به شب
همه نشسته بودن و عاشقا هم تو بغل هم و جیمین تک و تنها هرزگاهی به اونا نگاه میکرد و حسرت میخورد که عشقش پیشش نیست که بغلش کنه داشتن تلویزیون نگاه میکردن که گوشی جیمین زنگ خورد........
بنظرتون کیه ؟🤭🤭😁😁😁
ویو جیمین
داشتم تو شرکت کار میکردم که ته زنگ زد
جیمین: بله ؟
ته : سلام شب بیا خونه من همه اینجان
جیمین: کار دارم نمیتونم
ته : داداش بسه دیگه همش کار منتظرم اگه نیای میام میارمت ببین کی گفتم
جیمین: باشه خداحافظ
ته : بای
پرش به شب
همه نشسته بودن و عاشقا هم تو بغل هم و جیمین تک و تنها هرزگاهی به اونا نگاه میکرد و حسرت میخورد که عشقش پیشش نیست که بغلش کنه داشتن تلویزیون نگاه میکردن که گوشی جیمین زنگ خورد........
بنظرتون کیه ؟🤭🤭😁😁😁
۴.۵k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.