پارت یازده
پارت یازده
کوک :بیدار شدم و گفتم فقط ات رو میخوام
تهیونگ :هر چی تو بگی من میرم بهش بگم بیاد
تهیونگ: کجاید شما کوک(چیه فکر کردید اتفاق بدی می فته )
ات :با این حرف تهیونگ بدو بدو رفتم سمت اتاق کوک
کوک :ات سالمی صدمه ندیدی خوبی
ات: زدم زیر گریه و رفتم توبغلش
کوک: اخه تو چقدر گریه می کنی
ا
ات: ممنونم از اینکه سالمی
کوک :اخ من نمی تونم بدون تو بمیرم که
پرستار : خانم
ات: ات هستم
پرستار :خانم ات لطفا برون باشد(بچه ها پرستار مرده گفتم اطلاع بدم)
ات: برای چی
کوک: ات ببرون بمون من میام
ات : رفتم و دم اتاق گوش وایسادم که صدای جیغ خرگوشی کوک اومد
م ات : دخترهی چش سفید اینجایی بیا ببینم
ات: ای مامان مو هام رو ول کن
بعد از هشت دور دویدن دور بیمارستان
ات :ای کوک کوک واسادم پشتش
کوک؛ قضیه چیه
ات: بعد از شنیدن شماره سه فرار
کوک :ات مگه پیام رسانی
ات: سه
کوک :بیدار شدم و گفتم فقط ات رو میخوام
تهیونگ :هر چی تو بگی من میرم بهش بگم بیاد
تهیونگ: کجاید شما کوک(چیه فکر کردید اتفاق بدی می فته )
ات :با این حرف تهیونگ بدو بدو رفتم سمت اتاق کوک
کوک :ات سالمی صدمه ندیدی خوبی
ات: زدم زیر گریه و رفتم توبغلش
کوک: اخه تو چقدر گریه می کنی
ا
ات: ممنونم از اینکه سالمی
کوک :اخ من نمی تونم بدون تو بمیرم که
پرستار : خانم
ات: ات هستم
پرستار :خانم ات لطفا برون باشد(بچه ها پرستار مرده گفتم اطلاع بدم)
ات: برای چی
کوک: ات ببرون بمون من میام
ات : رفتم و دم اتاق گوش وایسادم که صدای جیغ خرگوشی کوک اومد
م ات : دخترهی چش سفید اینجایی بیا ببینم
ات: ای مامان مو هام رو ول کن
بعد از هشت دور دویدن دور بیمارستان
ات :ای کوک کوک واسادم پشتش
کوک؛ قضیه چیه
ات: بعد از شنیدن شماره سه فرار
کوک :ات مگه پیام رسانی
ات: سه
۴.۷k
۱۸ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.