پارت ۲
پارت ۲
چشمام رو با اینکه درد داشت باز کردم دیدم کاملا تار بود بخاطر همین پلک های پشت سر هم زدم وقتی کامل دیدم برگشت با دیدن سقف سفید فهمیدم احتمالا توی بیمارستان هستم
آروم دستم رو بالا آوردم ولی چیزی باعث تعجبم شد (( دست ها..م ا..نیمه ای شدن !
بعد چند دقیقه در با شدت وا شد و صورت گریون یه دختر نمایان شد که خیلی آشنا بود !
اون هم مثل چی پرید بقلم
و گفت
++ عرررر لونا
(( آیومی ؟؟
++ ها
(( خودتی؟
++ آره ! ولی تو چقدر خوشگل شدی
(( ما انیمه ای هستیم ؟
++ آره
(( میدونی تو کودوم انیمه ایم ؟
++ آره ! توکیو ریونجرز !
(( واقعااااا ! این خیلی خوبههههه
+++ آرههه
بعد هم کلی حرف زدیم بعد هم پرستار اومد تا مرخص ام کنه
(( تو گوشی داری ؟
++ نه ! بیا بگردیم ببنیم گوشی داریم یا نه
(( اوک
دستم رو کردم تو جیبم که یه گوشی با دستم برخورد کرد و خر زوق ورداشتم و بازش کردم ولی با عکس پس زمینش سرخ شدم (( کاور ۲)) این عکس من و مایکی بود ! اونم توی کوچیکی
صداش رو در نیاوردم و آدرس خونه رو توی گوشی گشتم و بلاخره پیدا کردم
(( آیومی من آدرس رو پیدا کردم بریم ؟
++ بریم
راه افتادیم البته که ۳ دور نزدیک بود تصادف کنیم ✨ ولی رسیدیم
و من مثل خر در رو وا کردم و وارد شدم
++ تو چیزی از این زندگی یادت میاد ؟
)( آره یادمه که ما باهم زندگی میکنیم
++ چه خوب
و به سرعت میگ میگ سمت یه اتاق حرکت کردم و بازش کردم با یه اتاق با تم مشکی و بنفش مواجه شدم
داد زدم
(( این اتاق ماله منه
آیومی هم که در یه اتاق دیگه رو باز کرده بود با تم سفید آبی داد زد .
++ من هم اتاقم رو پیدا کردم !
(( اوکی !
رفتم توی اتاق و کمد لباس هارو باز کردم اولین لباسی که دیدم رو ورداشتم که لش و سیاه بود بعد هم بدون خبر دادن به آیومی از خونه زدم بیرون
(( خببب اول کجا برم ؟ من که دعوا بلدم پس اوکیه گوشی هم دارم
شروع کردم تو خیابون های توکیو گشتن
چشمم به یه دوریاکی خورد سریع رفتم تو مغازه و با کارت بانکی آیومی خریدمش
بعد هم برگشتم خونه و خورمش
و خوابیدم ولی بعد ۲۹ دقیقه احساس خیسی کردم و قهمقه بلند یه مرد !!
چشمام رو با اینکه درد داشت باز کردم دیدم کاملا تار بود بخاطر همین پلک های پشت سر هم زدم وقتی کامل دیدم برگشت با دیدن سقف سفید فهمیدم احتمالا توی بیمارستان هستم
آروم دستم رو بالا آوردم ولی چیزی باعث تعجبم شد (( دست ها..م ا..نیمه ای شدن !
بعد چند دقیقه در با شدت وا شد و صورت گریون یه دختر نمایان شد که خیلی آشنا بود !
اون هم مثل چی پرید بقلم
و گفت
++ عرررر لونا
(( آیومی ؟؟
++ ها
(( خودتی؟
++ آره ! ولی تو چقدر خوشگل شدی
(( ما انیمه ای هستیم ؟
++ آره
(( میدونی تو کودوم انیمه ایم ؟
++ آره ! توکیو ریونجرز !
(( واقعااااا ! این خیلی خوبههههه
+++ آرههه
بعد هم کلی حرف زدیم بعد هم پرستار اومد تا مرخص ام کنه
(( تو گوشی داری ؟
++ نه ! بیا بگردیم ببنیم گوشی داریم یا نه
(( اوک
دستم رو کردم تو جیبم که یه گوشی با دستم برخورد کرد و خر زوق ورداشتم و بازش کردم ولی با عکس پس زمینش سرخ شدم (( کاور ۲)) این عکس من و مایکی بود ! اونم توی کوچیکی
صداش رو در نیاوردم و آدرس خونه رو توی گوشی گشتم و بلاخره پیدا کردم
(( آیومی من آدرس رو پیدا کردم بریم ؟
++ بریم
راه افتادیم البته که ۳ دور نزدیک بود تصادف کنیم ✨ ولی رسیدیم
و من مثل خر در رو وا کردم و وارد شدم
++ تو چیزی از این زندگی یادت میاد ؟
)( آره یادمه که ما باهم زندگی میکنیم
++ چه خوب
و به سرعت میگ میگ سمت یه اتاق حرکت کردم و بازش کردم با یه اتاق با تم مشکی و بنفش مواجه شدم
داد زدم
(( این اتاق ماله منه
آیومی هم که در یه اتاق دیگه رو باز کرده بود با تم سفید آبی داد زد .
++ من هم اتاقم رو پیدا کردم !
(( اوکی !
رفتم توی اتاق و کمد لباس هارو باز کردم اولین لباسی که دیدم رو ورداشتم که لش و سیاه بود بعد هم بدون خبر دادن به آیومی از خونه زدم بیرون
(( خببب اول کجا برم ؟ من که دعوا بلدم پس اوکیه گوشی هم دارم
شروع کردم تو خیابون های توکیو گشتن
چشمم به یه دوریاکی خورد سریع رفتم تو مغازه و با کارت بانکی آیومی خریدمش
بعد هم برگشتم خونه و خورمش
و خوابیدم ولی بعد ۲۹ دقیقه احساس خیسی کردم و قهمقه بلند یه مرد !!
۴.۷k
۱۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.