🚦🚧mafia🚧🚦○●jhope●○p.۶*اخر
خنثی به جاده خیره شده بود و تو مغزش غوغا بود
اینکه اگ یه لحظه دیرتر میرسد میخواست چیکار کنه؟ اصن این رفتاراش برای چیه؟
میدونست چرا ولی میخواست پسش بزنه و به روی خودش نیاره
دست ظریفی روی دستش که ، روی فرمون بود نشست
نیم نگاهی به دست ا/ت انداخت و بعد دوباره نگاهش رو به جاده داد
-اشتباه کردم..تو برای اینکار مناسب نبودی نباید تورو وارد این بازی مسخره میکردم
دست ا/ت رو گرفت و بوسه ای روش گذاشت
با این حرکت هوسوک به خودش لرزید و پاهاشو بهم چسبوند
-متاسفم
دست ا/ت رو ول کرد و فرمون رو سفت کرد
کت هوسوک رو بیشتر دور خودش پیچوند تا بدنش دیده نشه
-من به زور آوردمت ولی تو الان میتونی بری..با بیمارستان هم تماس گرفتم..خواهرت داره عمل میشه
از اینکه خواهرش داره عمل میشه خوشحال بود ولی از اینکه میتونه بره....
نه!
+نه
-چی نه
دستشو رو صورت هوسوک کشید
-بهم حق انتخاب نده...به زور نگهم دار
نیم نگاهی به چشمای عسلی رنگ ا/ت انداخت
-مستی؟
+مست نیستم..به زور نگهم دار..
-میتونی با یه قاتل زندگی کنی؟
+مهم اینه که منو دوست داشته باشی به بقیش اهمیت نمیدم
ماشین رو گوشه جاده نگه داشت و به طرف ا/ت برگشت
-نباید پشیمون شی وگرنه خواهرتو میکشم
خودشو جلو کشید و لب های هوسوک رو بوسید
با کارش ، تک خنده ایی کرد
-تو خیلی جرعت داری که اینجوری باهام بازی میکنی
+خوشت نمیاد؟
دستشو پشت گردن ا/ت گذاشت و صورتشو به صورتش نزدیک کرد
-عاشقشم
(منبع:تلگرامArmyDream۷)
اینکه اگ یه لحظه دیرتر میرسد میخواست چیکار کنه؟ اصن این رفتاراش برای چیه؟
میدونست چرا ولی میخواست پسش بزنه و به روی خودش نیاره
دست ظریفی روی دستش که ، روی فرمون بود نشست
نیم نگاهی به دست ا/ت انداخت و بعد دوباره نگاهش رو به جاده داد
-اشتباه کردم..تو برای اینکار مناسب نبودی نباید تورو وارد این بازی مسخره میکردم
دست ا/ت رو گرفت و بوسه ای روش گذاشت
با این حرکت هوسوک به خودش لرزید و پاهاشو بهم چسبوند
-متاسفم
دست ا/ت رو ول کرد و فرمون رو سفت کرد
کت هوسوک رو بیشتر دور خودش پیچوند تا بدنش دیده نشه
-من به زور آوردمت ولی تو الان میتونی بری..با بیمارستان هم تماس گرفتم..خواهرت داره عمل میشه
از اینکه خواهرش داره عمل میشه خوشحال بود ولی از اینکه میتونه بره....
نه!
+نه
-چی نه
دستشو رو صورت هوسوک کشید
-بهم حق انتخاب نده...به زور نگهم دار
نیم نگاهی به چشمای عسلی رنگ ا/ت انداخت
-مستی؟
+مست نیستم..به زور نگهم دار..
-میتونی با یه قاتل زندگی کنی؟
+مهم اینه که منو دوست داشته باشی به بقیش اهمیت نمیدم
ماشین رو گوشه جاده نگه داشت و به طرف ا/ت برگشت
-نباید پشیمون شی وگرنه خواهرتو میکشم
خودشو جلو کشید و لب های هوسوک رو بوسید
با کارش ، تک خنده ایی کرد
-تو خیلی جرعت داری که اینجوری باهام بازی میکنی
+خوشت نمیاد؟
دستشو پشت گردن ا/ت گذاشت و صورتشو به صورتش نزدیک کرد
-عاشقشم
(منبع:تلگرامArmyDream۷)
۷۸.۵k
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.