پارت۲۹
بابایی کجایی ببینی دخترت دیگه خسته شده صورتم خیس شده بود که با صدای پا سریع صورتمو پاک کردمو حالت عادی گرفتم
-گشنت نیست؟
-مهمه؟
-حتما مهمه که پرسیدم
-اره گشنمه
-خوبه بیا پایین گفتم برات غذا گرم کنن
-اوم برو الان میام
-میرم بخوابم
-تو مگه نگفتی ۲ ساعت دیگه میرسیم
-برا اینکه دهنتو ببندی گفتم اگر نه ما هنوز ۹ ساعت دیگه داریم
-غذام چیه؟
-خستم میرم بخوابم تو هم برو پایین غذاتو میبینی
رفتم پایین که دیدم ماهی کباب شده لای برنج با مخلفات گذاشتن رو ميز شروع کردم خوردن داشتم میمردم خداروشکر یه دیس کامل بود خیلی خوردم ولی قشنگ سیر شدم کفاف یه روز کاملم بود قشنگ روزه گرفته بودم بعد از خوردنم رفتم بالا که دیدم در کابین بستس خواستم درو باز کنم که گفتم اول در بزنم بهتره
-بیا تو
رفتم داخل
-چرا در میزنی
-چون ممکنه لخت باشی بخوای لباس عوض کنی
-اها تو که دیدی
-چه ربطی داره
-جا واسه خواب کوچیکه ی جوری باید بخوابیم که جا بشیم
-به نظر من تو اینوری بخواب منم اینور
-بچه تو قدت کوتاهه جسه کوچیکی داری منع هيکل گنده که جا نمیشم
-پس چیکار کنیم
دیدم متکا رو برداشتو گذاشت کنار هم ۲ تا پتو هم برداشتو گفت
-یه شبو اینجوری بخواب کنار یه مرد
-اوکی
معذب دراز کشیدم که دیدم تاق باز دراز کشید
-شام خوردی
-اره دستت درد نکنه خیلی چسبید
-خوشحالم این همون ماهیی بود که خودت شکار کردی هنرمند
-عع واقعا پس واقعا چسبیدد
کورش ؟
-بعله
-میگم تو چند سالته؟
-من ۳۱ سالمه
-چجوری انقدر پیشرفت کردی؟
-از ۱۵ سالگی تو این کارم
-اوو میشه تعریف کنی؟
-بعدا تعریف میکنم ولی قبلش ارسلان زیر دست من کار میکنه بهتره به نازنین بگی حواسش به خودش باشه
-تو از رابطه اونا هم خبر داری؟
-اره از همه چی خبر دارم
-او جالبه
-گشنت نیست؟
-مهمه؟
-حتما مهمه که پرسیدم
-اره گشنمه
-خوبه بیا پایین گفتم برات غذا گرم کنن
-اوم برو الان میام
-میرم بخوابم
-تو مگه نگفتی ۲ ساعت دیگه میرسیم
-برا اینکه دهنتو ببندی گفتم اگر نه ما هنوز ۹ ساعت دیگه داریم
-غذام چیه؟
-خستم میرم بخوابم تو هم برو پایین غذاتو میبینی
رفتم پایین که دیدم ماهی کباب شده لای برنج با مخلفات گذاشتن رو ميز شروع کردم خوردن داشتم میمردم خداروشکر یه دیس کامل بود خیلی خوردم ولی قشنگ سیر شدم کفاف یه روز کاملم بود قشنگ روزه گرفته بودم بعد از خوردنم رفتم بالا که دیدم در کابین بستس خواستم درو باز کنم که گفتم اول در بزنم بهتره
-بیا تو
رفتم داخل
-چرا در میزنی
-چون ممکنه لخت باشی بخوای لباس عوض کنی
-اها تو که دیدی
-چه ربطی داره
-جا واسه خواب کوچیکه ی جوری باید بخوابیم که جا بشیم
-به نظر من تو اینوری بخواب منم اینور
-بچه تو قدت کوتاهه جسه کوچیکی داری منع هيکل گنده که جا نمیشم
-پس چیکار کنیم
دیدم متکا رو برداشتو گذاشت کنار هم ۲ تا پتو هم برداشتو گفت
-یه شبو اینجوری بخواب کنار یه مرد
-اوکی
معذب دراز کشیدم که دیدم تاق باز دراز کشید
-شام خوردی
-اره دستت درد نکنه خیلی چسبید
-خوشحالم این همون ماهیی بود که خودت شکار کردی هنرمند
-عع واقعا پس واقعا چسبیدد
کورش ؟
-بعله
-میگم تو چند سالته؟
-من ۳۱ سالمه
-چجوری انقدر پیشرفت کردی؟
-از ۱۵ سالگی تو این کارم
-اوو میشه تعریف کنی؟
-بعدا تعریف میکنم ولی قبلش ارسلان زیر دست من کار میکنه بهتره به نازنین بگی حواسش به خودش باشه
-تو از رابطه اونا هم خبر داری؟
-اره از همه چی خبر دارم
-او جالبه
۱.۷k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.