ماه خونین پارت ۱۳
ماه خونین p13
میخواستم از جام بلند بشم که متوجه صدای خنده هایه یه زن شدم صدای جادوگر بود
جیمین : نمیزارم دستت به سونی برسه زنیکه هرزه 😡
رفتم پایین
تهیونگ : حالش چطوره بهوش اومد
جیمین : نه هنوز
جین : اومید وارم هرچه زود تر بهوش بیاد
شوگا : راسش از یه لحاظیم خوش به حالش
پسرا : شوگاااا😐
هوپی : باز این شروع کرد🙄
شوگا : یاااااااااا بزارین حرفمو بزنم بعد جرم بدین😐 منظورم اینه که راحت خوابیده خوش به حالش منم دلم خواب هست
نامجون : من نمیدونم تو از مامان بابا چیزه دیگه ای غیر از چرت زدن به ارث نبردی 😐
تهیونگ : بزارم من جوابشو بگم قطعا نهه😂
جیمین : واقعا الان تو این وظعیت وقت این حرفاس 😑
داستان از زبون سونی
از خواب بیدار شدم یه درد بزرگ تو دهنم حس کردم انگار دندونا داشتن دونه دونه کنده میشدن سریع رفتم تو اینه خودمو نگاه کردم موهام سفید شده بود دهنمو باز کردم دیدم دندون نیشام در اومده خیلی عجیب بود البته بایدم اینطوری میشد چون من از خانواده خوناشامام لباس سیاه قرمز خوشگل پوشیدن موهامو دم اسبی بستم رفتم پیش پسرا مثل همیشه داشتن باهم بحث میکردن🙄
سونی : پسرا
جیمین : با صدایی که پشت سرم شنیدم مو به تنم سیخ شد خودشه سونیه خودم اون موهاش اون چشمای بنفشش بالاخره برگشت
همه بغلش کردیم بالاخره خواهرمون برگشت
نامجون : واقعا خوشحالم که برگشتی دندوناتو ببینم ... عالیه به خونواده خوش اومدی پارک سونی
سونی : ممنون نامجون
تهیونگ : وقتشه خواهرا رو هم پیش خودمون بیاریم
جین : و کوک هم برمیگرده پیشمون
رفتیم پیش دخترا من در زدن و مثل همیشه جینا درو باز کرد
جینا : کیه
سونی : جینا منم درو باز کن
با باز کردن در ...
لایک کامنت💜💜💜
میخواستم از جام بلند بشم که متوجه صدای خنده هایه یه زن شدم صدای جادوگر بود
جیمین : نمیزارم دستت به سونی برسه زنیکه هرزه 😡
رفتم پایین
تهیونگ : حالش چطوره بهوش اومد
جیمین : نه هنوز
جین : اومید وارم هرچه زود تر بهوش بیاد
شوگا : راسش از یه لحاظیم خوش به حالش
پسرا : شوگاااا😐
هوپی : باز این شروع کرد🙄
شوگا : یاااااااااا بزارین حرفمو بزنم بعد جرم بدین😐 منظورم اینه که راحت خوابیده خوش به حالش منم دلم خواب هست
نامجون : من نمیدونم تو از مامان بابا چیزه دیگه ای غیر از چرت زدن به ارث نبردی 😐
تهیونگ : بزارم من جوابشو بگم قطعا نهه😂
جیمین : واقعا الان تو این وظعیت وقت این حرفاس 😑
داستان از زبون سونی
از خواب بیدار شدم یه درد بزرگ تو دهنم حس کردم انگار دندونا داشتن دونه دونه کنده میشدن سریع رفتم تو اینه خودمو نگاه کردم موهام سفید شده بود دهنمو باز کردم دیدم دندون نیشام در اومده خیلی عجیب بود البته بایدم اینطوری میشد چون من از خانواده خوناشامام لباس سیاه قرمز خوشگل پوشیدن موهامو دم اسبی بستم رفتم پیش پسرا مثل همیشه داشتن باهم بحث میکردن🙄
سونی : پسرا
جیمین : با صدایی که پشت سرم شنیدم مو به تنم سیخ شد خودشه سونیه خودم اون موهاش اون چشمای بنفشش بالاخره برگشت
همه بغلش کردیم بالاخره خواهرمون برگشت
نامجون : واقعا خوشحالم که برگشتی دندوناتو ببینم ... عالیه به خونواده خوش اومدی پارک سونی
سونی : ممنون نامجون
تهیونگ : وقتشه خواهرا رو هم پیش خودمون بیاریم
جین : و کوک هم برمیگرده پیشمون
رفتیم پیش دخترا من در زدن و مثل همیشه جینا درو باز کرد
جینا : کیه
سونی : جینا منم درو باز کن
با باز کردن در ...
لایک کامنت💜💜💜
۲۱.۲k
۱۱ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.