وقتی رسیدیم خیلی حالم بد بود با کمک تهیونگ تونستم راه برم
وقتی رسیدیم خیلی حالم بد بود با کمک تهیونگ تونستم راه برم و رفتیم داخل(خونه جین) همه اعضا با نگرانی نگاهم میکردن روی مبل نشستم و اعضا هم اومدن پیشه هم دیگه نشستن جای خالی یکی رو حس میکردم
و...
و...
۶.۴k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.