..
..
[موهای صورتیت] پارت ۱۳
.
.
پوکر فیس زل زدم بهشون که همون لحظه انیا اومد تو کلاس و نگاهای بچه ها بین منو انیا جا به جا میشد که انیا کنار بکی نشست
.
.
.
انیا
.
.
.
اومدم تو کلاس که همه به منو دامیان نگاه میکردن با تعجب رفتم کنار بکی نشستم که
بکی:وای انیا باورم نمیشه
انیا:چی؟
بکی:دامیان تو کلاس گفت که تو دوست دخترشی
انیا:چ...چیییی؟
بکی:انیا من از اولش میدونستم شما دوتا برای هم ساخته شدین
یه نگاه با اخم به دامیان کردم که داشت به ریش نداشتم میخندید پسر دوم خیلی عوضیه
انیا:انیا دوست دختر دامیان نیست
اینو که گفتم همه به دامیان نگاه کردن
منم با لبخند مسخره یی بهش خیره شدم
که معلم اومد تو کلاس
معلم:انیا مچ پات بهتره
من:بله
معلم:پس با بچه ها برین سالن الان دامیان هم میاد باهاتون تمرین کنه
منو بکی ،مکس،جولیا و هانا رفتیم تو سالن و تو رختکن لباسامونو با لباس ورزشی عوض کردیم
که جولیا اومد سمتم
جولیا:بهتره به دامیان نزدیک نشی وگرنه خیلی برات بد میشه
من:انیا براش اصلا مهم نیست
و رفتم کنار بکی که دامیان هم اومد تو سالن
.
.
.
.دامیان
.
.
هه میتونم بازم اون کله صورتی رو اذیت کنم
بلد گفتم :بچه ها گرم کنید که بریم تو زمین بازیو شروع کنیم
بچه ها سریع گرم کردن
من: حالا باید تقسیم بشید بکی، انیا ،هانا برین تو زمین منو جولیا و مکس هم اونور زمین بازی میکنیم
همین لحظه صدای بکی بلد شد
بکی:این عادلانه نیست تیم شما دوتا پسر و یه دختره ولی ما هر سه نفرمون دختریم
چه حرف مسخره ای
دامیان:ورزش به دختر و پسر بودن کاری نداره مهم اینه که استعدادت چه قدر باشع
انیا:انیا هم با دامیان موافقه
من:خوب پس مشکلی نیس بریم تو زمین
من اول بازی رو با یه سرویس شروع کردم که انیا با ساعد ردش کرد هوم بازیش بدک نیس تو تمام بازی جولیا فقط وایساده بود وسط زمین و هیچ کاری نمیکرد همه توپ هارو منو مکس رد میکردیم بعد از یه ساعت تمرین از زمین بیرون اومدیم
من :جولیا چرا بازی نمیکردی؟
جولیا نگام کرد و با یه لبخند که فکنم به نظرش جذاب بود اومد سمتم
جولیا: اخه همین دیروز ناخن کاشتم میترسم خراب بشه
پوکر فیس بهش نگا کردمو
من: چه جواب قانع کننده ای
یادم باشه به مدیر بگم که جولیا رو از تیم حذف کنم
رو به بچه ها گفتم
من:بچه ها تمرین امروز تموم شد هانا و مکس بیشتر تمرین کنید
و رفتم تو اتاق رختکن و لباس ورزشی رو با لباس های خودم عوض کردمو رفتم به سمت اتاق مدیرت
.
.
انیا
.
همه لباساشونو تو رختکن عوض کردن و رفتن لحظه اخر جولیا با لبخند خاصی نگام کرد و رفت هوفف
بکی :انیا سرویسم رسید باید برم
من:بای تا فردا
رفتم رختکن که لباسامو عوض کنم که.....
.
.
.
.
پارت بعد کمی+۱۸😂😂
[موهای صورتیت] پارت ۱۳
.
.
پوکر فیس زل زدم بهشون که همون لحظه انیا اومد تو کلاس و نگاهای بچه ها بین منو انیا جا به جا میشد که انیا کنار بکی نشست
.
.
.
انیا
.
.
.
اومدم تو کلاس که همه به منو دامیان نگاه میکردن با تعجب رفتم کنار بکی نشستم که
بکی:وای انیا باورم نمیشه
انیا:چی؟
بکی:دامیان تو کلاس گفت که تو دوست دخترشی
انیا:چ...چیییی؟
بکی:انیا من از اولش میدونستم شما دوتا برای هم ساخته شدین
یه نگاه با اخم به دامیان کردم که داشت به ریش نداشتم میخندید پسر دوم خیلی عوضیه
انیا:انیا دوست دختر دامیان نیست
اینو که گفتم همه به دامیان نگاه کردن
منم با لبخند مسخره یی بهش خیره شدم
که معلم اومد تو کلاس
معلم:انیا مچ پات بهتره
من:بله
معلم:پس با بچه ها برین سالن الان دامیان هم میاد باهاتون تمرین کنه
منو بکی ،مکس،جولیا و هانا رفتیم تو سالن و تو رختکن لباسامونو با لباس ورزشی عوض کردیم
که جولیا اومد سمتم
جولیا:بهتره به دامیان نزدیک نشی وگرنه خیلی برات بد میشه
من:انیا براش اصلا مهم نیست
و رفتم کنار بکی که دامیان هم اومد تو سالن
.
.
.
.دامیان
.
.
هه میتونم بازم اون کله صورتی رو اذیت کنم
بلد گفتم :بچه ها گرم کنید که بریم تو زمین بازیو شروع کنیم
بچه ها سریع گرم کردن
من: حالا باید تقسیم بشید بکی، انیا ،هانا برین تو زمین منو جولیا و مکس هم اونور زمین بازی میکنیم
همین لحظه صدای بکی بلد شد
بکی:این عادلانه نیست تیم شما دوتا پسر و یه دختره ولی ما هر سه نفرمون دختریم
چه حرف مسخره ای
دامیان:ورزش به دختر و پسر بودن کاری نداره مهم اینه که استعدادت چه قدر باشع
انیا:انیا هم با دامیان موافقه
من:خوب پس مشکلی نیس بریم تو زمین
من اول بازی رو با یه سرویس شروع کردم که انیا با ساعد ردش کرد هوم بازیش بدک نیس تو تمام بازی جولیا فقط وایساده بود وسط زمین و هیچ کاری نمیکرد همه توپ هارو منو مکس رد میکردیم بعد از یه ساعت تمرین از زمین بیرون اومدیم
من :جولیا چرا بازی نمیکردی؟
جولیا نگام کرد و با یه لبخند که فکنم به نظرش جذاب بود اومد سمتم
جولیا: اخه همین دیروز ناخن کاشتم میترسم خراب بشه
پوکر فیس بهش نگا کردمو
من: چه جواب قانع کننده ای
یادم باشه به مدیر بگم که جولیا رو از تیم حذف کنم
رو به بچه ها گفتم
من:بچه ها تمرین امروز تموم شد هانا و مکس بیشتر تمرین کنید
و رفتم تو اتاق رختکن و لباس ورزشی رو با لباس های خودم عوض کردمو رفتم به سمت اتاق مدیرت
.
.
انیا
.
همه لباساشونو تو رختکن عوض کردن و رفتن لحظه اخر جولیا با لبخند خاصی نگام کرد و رفت هوفف
بکی :انیا سرویسم رسید باید برم
من:بای تا فردا
رفتم رختکن که لباسامو عوض کنم که.....
.
.
.
.
پارت بعد کمی+۱۸😂😂
۹.۳k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.