من از زمانی که قلب خود را گم کرده است می ترسم من از تصویر
من از زمانی که قلب خود را گم کرده است میترسم من از تصویر بیهودگی این همه دست و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم من مثل دانشآموزی
که درس هندسهاش را دیوانهوار دوست میدارد تنها هستم و فکر میکنم و فکر میکنم
و فکر میکنم و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است و ذهن باغچه دارد آرامآرام از خاطرات سبز تهی میشود.
-فروغ فرخزاد
که درس هندسهاش را دیوانهوار دوست میدارد تنها هستم و فکر میکنم و فکر میکنم
و فکر میکنم و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است و ذهن باغچه دارد آرامآرام از خاطرات سبز تهی میشود.
-فروغ فرخزاد
۱.۵k
۰۶ آبان ۱۴۰۳