PART THREE
+ شروع کن نامجون
بعد از این حرفش با چشم هایی خنثی به مرد خیره شد
حال دیگر برادر مهربان و دلسوزش را نمیدید.
آن مرد در زمانی که بحث کار میشد چهره اش از سنگ میشد
و چشمانش به سردی زمستان های روسیه پیکر هر انسانی را به لرزه وا میداشت.
= کره ی شمالی...
صورتش به سرعت به این حرف واکنش نشان داد و حالت ترسناکی را به خود گرفت.
با صدای رعب اور خود زمزمه کرد
+ ادامه بده
= تیمی که به محل مبارزه ی پارک جیمین حمله کرد از کره ی شمالی بود. چینی ها فقط یک رد گم کنی بودن.
از اول هم میدانست که چینی ها ترسوتر از آن بودند که جرئت حمله آن هم به یکی از بخش های کلیدی *ROK را داشته باشند.
= علاوه بر این اخیرا شاهد فعالیت های مشکوک کره ی شمالی در بحث اسلحه سازی و جنگ افزار های جدید بودیم. اینطور که معلومه بخش شمالی در حال پنهان کردن چیزی از ما و کل دنیاست.
و سعی داره با تست کردن بمب هایی که تولید میکنه حواس ما رو از فعالیت اصلیش پرت کنه..
برای همین قبل از اون اتفاق...
《اون اتفاق》حتی برادرش هم از به زبان آوردن مرگ جیمین هراس داشت گویا میترسید او دوباره از حال برود.
= من با وزیر دفاع آمریکا جلسه داشتم. این طور که معلومه امریکا عمیقا از فعالیت های کره ی شمالی میترسه...و حالا از ما خواسته یک تیم جاسوسی به بخش شمالی کره بفرستیم.
و بعد از این حرف سکوت کرد و با چشمانی که حالا کمی رنگ نگرانی به خود گرفته بود به برادر کوچکترش خیره شد.
+ میخوای من سرپرستی این تیم رو به عهده بگیرم ؟
= میدونی که مجبور نیس..
+ قبول میکنم
و بعد از این حرف بلند شد تا به تراس برود و کمی با سیگارش خلوت کند.
آن کیم تهیونگ لعنتی با تقاص کار هایش را میداد.
و او هم آدمی نبود که در برابر مرگ دوست عزیزش سکوت کند.
بعد از این حرفش با چشم هایی خنثی به مرد خیره شد
حال دیگر برادر مهربان و دلسوزش را نمیدید.
آن مرد در زمانی که بحث کار میشد چهره اش از سنگ میشد
و چشمانش به سردی زمستان های روسیه پیکر هر انسانی را به لرزه وا میداشت.
= کره ی شمالی...
صورتش به سرعت به این حرف واکنش نشان داد و حالت ترسناکی را به خود گرفت.
با صدای رعب اور خود زمزمه کرد
+ ادامه بده
= تیمی که به محل مبارزه ی پارک جیمین حمله کرد از کره ی شمالی بود. چینی ها فقط یک رد گم کنی بودن.
از اول هم میدانست که چینی ها ترسوتر از آن بودند که جرئت حمله آن هم به یکی از بخش های کلیدی *ROK را داشته باشند.
= علاوه بر این اخیرا شاهد فعالیت های مشکوک کره ی شمالی در بحث اسلحه سازی و جنگ افزار های جدید بودیم. اینطور که معلومه بخش شمالی در حال پنهان کردن چیزی از ما و کل دنیاست.
و سعی داره با تست کردن بمب هایی که تولید میکنه حواس ما رو از فعالیت اصلیش پرت کنه..
برای همین قبل از اون اتفاق...
《اون اتفاق》حتی برادرش هم از به زبان آوردن مرگ جیمین هراس داشت گویا میترسید او دوباره از حال برود.
= من با وزیر دفاع آمریکا جلسه داشتم. این طور که معلومه امریکا عمیقا از فعالیت های کره ی شمالی میترسه...و حالا از ما خواسته یک تیم جاسوسی به بخش شمالی کره بفرستیم.
و بعد از این حرف سکوت کرد و با چشمانی که حالا کمی رنگ نگرانی به خود گرفته بود به برادر کوچکترش خیره شد.
+ میخوای من سرپرستی این تیم رو به عهده بگیرم ؟
= میدونی که مجبور نیس..
+ قبول میکنم
و بعد از این حرف بلند شد تا به تراس برود و کمی با سیگارش خلوت کند.
آن کیم تهیونگ لعنتی با تقاص کار هایش را میداد.
و او هم آدمی نبود که در برابر مرگ دوست عزیزش سکوت کند.
۱.۲k
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.