p10

ویو سونگ هو
داشتم با کوک صحبت میکردم که یه دفعه صدای افتادم ات اومد با کوک دویدیم سمتش

کوک و سونگ هو: حالت خوبه چت شد یه هو

ات: من حالم خوبه چقد هماهنگ بودین

کوک و سونگ هو: نه

ات: شما چرا اینجوری رفتار میکنین😂

ویو سونگ هو
دستمو زود تر از کوک سمت ات دراز کردم تا بلندش کنم اما همون موقع کوک بلندش کرد و گذاشتش رو تخت اگه همینجوری ادامه بده دلشو زودتر از من میبره

ات: کوک چیکار داری میکنی

کوک: کوچولو بامزه مراقب خودت باش زخمی که نشدی

ات: نه (ذهن ات: چه مهربونه)

سونگ هو: من الان بر میگردم

ویو ات
سونگ هو رفت و با کلی پاستیل و موچی برگشت

سونگ هو: بیا برات پاستیل و موچی خریدم عزیزم

ات: وااااای ممنون ... میگم شما دوتا حالتون خوبه

سونگ هو و کوک: تا تو خوبی چرا که نه

ات: 🤣

کوک: ات زیاد نخور مریض میشی دوباره

ات: باشه

سونگ هو: من دیگه میرم

ات: یادت باشه تا اخر هفته اون کارا رو برام انجام بدی اون جلسه رو همه بنداز هفته بعد

کوک: چه کاری

ات: هیچی مال سالن میکاپمه گفتم یه سری کارا رو بره انجام بده (ذهن ات: یا خدا الان سک میکنه)

کوک: اها بهتره بخوابی و استراحت کنی و اگر نه این قیافه جذابم بدون میکاپ میمونه

ات: باشه 😁