فیک ته ته فصل②پارت ¹¹ ♡ نفرت تا عشق♡
«8ماه بعد...»
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لیزلی ویو:
شکمم خیلی بزرگ شده بود یعنی قراره 2ماه دیگه قیافه کوچولوش رو ببینم راستی جواب جنسیتش دست منه و تیهونگ هنوز چیزی نمیدونه و قراره وقتی بچه دنیا اومد بهش بگم اخی خیلی سخت میگیرم میدونم نیم ساعت دیگه تیهونگ از سر کار بر میگرده
همینطور داشتم با بچم حرف میزدم که تیهونگ اومد تو
ته ته: سلام خوشگلل بابااااااا خوبی بابایی واست لباس خریده
لیزلی: اروم بابا بچه کر شد
ته ته: لیزلی واقعا باورم نمیشه انقدر زود گذشت
پیش تو زمان خیلی زود میگذره
لیزلی: توم همینطور... تیهونگاا
ته ته: جونم
لیزلی: بنظرت سزارین کنم یا طبیعی
ته ته: نمیدونم ولی سزارین فکنم بد باشه ولی خب اون یکیم هم حتما درد داره
لیزلی: میدونی میگم طبیعی دنیا بیارم چون اینطور روی بدنمم جای بخیه نمیمونه
ته ته: چی بگم ولی خیلی ممنون که برای پدر شدن من این همه درد رو تحمل میکنی
لیزلی: حح
ته ته: یااا دارم میمریم بگو دیگه جنسیت بچه چیه!؟
لیزلی: این یه رازه
ته ته: نکنه میخوای قل قلکت بدم تا بگی
لیزلی: نه نه تروخدا اینجوری همچی لو میدم بیشعور نقطه ضعف پیدا کرده
ته ته: ههه خیلی خب من میرم دوش بگیرم بعد بیام بخوابیم که این روز هام زود بگذره
لیزلی: اهوم برو من فکنم زودتر خوابم ببره پس شبخیر
ته ته: اهوم شب بخیر عشقم شبخیر پهلون بابایی
لیزلی ویو: سرمو گذاشتم رو بالشت و خوابم برد...
ته ته: از حموم اومدم بیرون و دیدم لیزلی خوابه چقدر ناز خوابیده با اینکه شکمش پف کرده ولی هنوز اندامش خوبه چی میگم وای خدا یه دفع نزنه سرم
نشستم و موهامو با حوله خوشک کردم گفتم اگه سشوار روشن کنم بیدار میشه...
رفتم رو تخت نشستم...
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لایک❤
کامنت🤍
فالو💙
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لیزلی ویو:
شکمم خیلی بزرگ شده بود یعنی قراره 2ماه دیگه قیافه کوچولوش رو ببینم راستی جواب جنسیتش دست منه و تیهونگ هنوز چیزی نمیدونه و قراره وقتی بچه دنیا اومد بهش بگم اخی خیلی سخت میگیرم میدونم نیم ساعت دیگه تیهونگ از سر کار بر میگرده
همینطور داشتم با بچم حرف میزدم که تیهونگ اومد تو
ته ته: سلام خوشگلل بابااااااا خوبی بابایی واست لباس خریده
لیزلی: اروم بابا بچه کر شد
ته ته: لیزلی واقعا باورم نمیشه انقدر زود گذشت
پیش تو زمان خیلی زود میگذره
لیزلی: توم همینطور... تیهونگاا
ته ته: جونم
لیزلی: بنظرت سزارین کنم یا طبیعی
ته ته: نمیدونم ولی سزارین فکنم بد باشه ولی خب اون یکیم هم حتما درد داره
لیزلی: میدونی میگم طبیعی دنیا بیارم چون اینطور روی بدنمم جای بخیه نمیمونه
ته ته: چی بگم ولی خیلی ممنون که برای پدر شدن من این همه درد رو تحمل میکنی
لیزلی: حح
ته ته: یااا دارم میمریم بگو دیگه جنسیت بچه چیه!؟
لیزلی: این یه رازه
ته ته: نکنه میخوای قل قلکت بدم تا بگی
لیزلی: نه نه تروخدا اینجوری همچی لو میدم بیشعور نقطه ضعف پیدا کرده
ته ته: ههه خیلی خب من میرم دوش بگیرم بعد بیام بخوابیم که این روز هام زود بگذره
لیزلی: اهوم برو من فکنم زودتر خوابم ببره پس شبخیر
ته ته: اهوم شب بخیر عشقم شبخیر پهلون بابایی
لیزلی ویو: سرمو گذاشتم رو بالشت و خوابم برد...
ته ته: از حموم اومدم بیرون و دیدم لیزلی خوابه چقدر ناز خوابیده با اینکه شکمش پف کرده ولی هنوز اندامش خوبه چی میگم وای خدا یه دفع نزنه سرم
نشستم و موهامو با حوله خوشک کردم گفتم اگه سشوار روشن کنم بیدار میشه...
رفتم رو تخت نشستم...
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
لایک❤
کامنت🤍
فالو💙
. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.
۳۵.۳k
۱۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.