رمان جیغ آخر 🖤 پارت ششم
متین: آمبولانس نزاشت سوار شیم با نیکا و دیانا سوار ماشین شدیم رو دنبال آمبولانس رفتیم
نیکا: سوار ماشین شدیم احساس بدی به دیانا داشتم یه فکری تو سرش بود ولی میترسیدم نکنه..........
دیانا: سوار ماشین متین شدم و فقط گریه میکردم وای نزاشتن من تو آمبولانس بشیدم دلم میخوام خودمو اینارو بکشممم
نیکا:دیدم دیانا داره خودشو میزنه
+دیانا جونم فدات بشم من آروم باش بخدا خوب میشه
_ نیکا بخدا نمیتونم میترسم بمیره من چیکار کنمممم تو برای من ارسلان میشی؟!!!! هااااا
+میدونم بخدا هیچیش نیست خدانکنع بمیره
_ (با گریه)آخه من خیلی بهش بد کردم مثلا
وقتی که چند روز پیش سرما خورده بودم اومده بود پیشم نازم میکرد دلداریم میداد
ولی اون که شد من ترسیدم
+(نتونستم خودمو نگه دارم) بخدا خوب میشه ارسلان قویه
دیانا: دیدم گوشی ارسلان داره زنگ میخوره
ممد بود حالا به اون من چی میگفتم؟
+الو سلام ممد
_الو دیانا ارسلان کجاس؟؟ چرا جواب نمیداد؟ کجاعه الاننن؟؟؟؟؟؟
+ببین ممد یه چیزی شده
_یا خدا چییییییییی
+ممد ارسلان حالش خوب نیست (زدم زیر گریه)
_یا خدا الان کجاییدددد؟؟
+برات لوکیشن میفرستم
_باشه یا ابالفضل
متین: رسیدیم به بیمارستان ارسلان رو بردن
وای دیانا چیکار میکرد بدبخت
نیکا: دیانا رو نمیتونستم نگه دارم آنقدر که خودشو میزد نمیدونستم چیکار کنم
دیانا: داشتم گریه میکردم که دیدم ممد با نگرونی اومد
ممد: تا برام فرستاد رفتم دیدم بچه ها دارن گریه میکنن
+ بچه ها ارسلان چشه؟؟؟؟؟ چی شدهههه
(کسی جواب نداد......)
+چرا جواب نمیدید متین داداش چی شده تو بگو
_ممد ما خودمون هم نمیدونیم چی شده
+ الان چطوره حالش؟
_چیزی نگفتن خبری نیست
+بچه ها اگه خون میخواد من میدم بخدا اگه چیزی هست بهم بگین منم دوستش بودم
(بچه ها برای اینکه قاطی نکنید کلمه اول اسم بچه هارو از اینجا به بعد مینویسم)
د+نه ممد چیزی نمیخواد من بیشتر دوسش دارم فقط دعا کنید
ن_دیانا جونم بخدا حالش بد نیست خوب میشه
ممد+ مگه قراره نشه؟؟
متین: دیدم ممد داره بدتر میکنه حال دیانا رو گفتم
+ ممد بسه بخدا چیزیش نیست
___________________________________________________________
خوب بچه ها چطور بود؟؟
اصکی ممنوع ادیت خودمه
#اصکی_نرو_لیز_میخوری_اوک
نیکا: سوار ماشین شدیم احساس بدی به دیانا داشتم یه فکری تو سرش بود ولی میترسیدم نکنه..........
دیانا: سوار ماشین متین شدم و فقط گریه میکردم وای نزاشتن من تو آمبولانس بشیدم دلم میخوام خودمو اینارو بکشممم
نیکا:دیدم دیانا داره خودشو میزنه
+دیانا جونم فدات بشم من آروم باش بخدا خوب میشه
_ نیکا بخدا نمیتونم میترسم بمیره من چیکار کنمممم تو برای من ارسلان میشی؟!!!! هااااا
+میدونم بخدا هیچیش نیست خدانکنع بمیره
_ (با گریه)آخه من خیلی بهش بد کردم مثلا
وقتی که چند روز پیش سرما خورده بودم اومده بود پیشم نازم میکرد دلداریم میداد
ولی اون که شد من ترسیدم
+(نتونستم خودمو نگه دارم) بخدا خوب میشه ارسلان قویه
دیانا: دیدم گوشی ارسلان داره زنگ میخوره
ممد بود حالا به اون من چی میگفتم؟
+الو سلام ممد
_الو دیانا ارسلان کجاس؟؟ چرا جواب نمیداد؟ کجاعه الاننن؟؟؟؟؟؟
+ببین ممد یه چیزی شده
_یا خدا چییییییییی
+ممد ارسلان حالش خوب نیست (زدم زیر گریه)
_یا خدا الان کجاییدددد؟؟
+برات لوکیشن میفرستم
_باشه یا ابالفضل
متین: رسیدیم به بیمارستان ارسلان رو بردن
وای دیانا چیکار میکرد بدبخت
نیکا: دیانا رو نمیتونستم نگه دارم آنقدر که خودشو میزد نمیدونستم چیکار کنم
دیانا: داشتم گریه میکردم که دیدم ممد با نگرونی اومد
ممد: تا برام فرستاد رفتم دیدم بچه ها دارن گریه میکنن
+ بچه ها ارسلان چشه؟؟؟؟؟ چی شدهههه
(کسی جواب نداد......)
+چرا جواب نمیدید متین داداش چی شده تو بگو
_ممد ما خودمون هم نمیدونیم چی شده
+ الان چطوره حالش؟
_چیزی نگفتن خبری نیست
+بچه ها اگه خون میخواد من میدم بخدا اگه چیزی هست بهم بگین منم دوستش بودم
(بچه ها برای اینکه قاطی نکنید کلمه اول اسم بچه هارو از اینجا به بعد مینویسم)
د+نه ممد چیزی نمیخواد من بیشتر دوسش دارم فقط دعا کنید
ن_دیانا جونم بخدا حالش بد نیست خوب میشه
ممد+ مگه قراره نشه؟؟
متین: دیدم ممد داره بدتر میکنه حال دیانا رو گفتم
+ ممد بسه بخدا چیزیش نیست
___________________________________________________________
خوب بچه ها چطور بود؟؟
اصکی ممنوع ادیت خودمه
#اصکی_نرو_لیز_میخوری_اوک
۵۰.۵k
۲۸ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.