ارباب خشن من
ارباب خشن من
پارت چهار
آقای پارک جیمین خانم ات حالشون خوبه فقط واسه چندتا کار با ما بیاین رفتم و کار هار ترخیص رو انجام دادم
ویو ات
داشتم کم کم چشم هامو باز می کردم که دیدم ت بیمارستانم حالم خوب نبود درد داشتم و خواستم بلند شم که از درد عااااااحححح خفیفی کشیدم که بیمارستان و برداشت (آقا کیا سر این عاااحححح منحرف فکرکردن)
چند روز بعد
ویو ات
داری منو کجا می برین ولم کنید خواهش می کنم 😭 دست از سرم بردارید که که بزور منو وارد یه اتاق بزرگ کردن و انداختم زمین
ویو جیمین
ات رو بردم خونمون ت زیر زمین ناشی با یونا راحت عشق کنم ولی ات نوبتش نرسیده اونم می گام و اجوما رو صدا زدن
اجومااااااااااااا
اجوما:بله ارباب اتاق ات رو واسه شب آماده کنید
اجوما: ولی آرب.....
اجومااااااااااااا گفتم زود
اجوما: چ شم ارباب
ویو ات
داشتم گریه می کردم که یه خانم اومد ت اتاقم و همچیو واسم توضیح داد منم بدون هیچ حرفی قبول کردم و اجوما رفت
الان یعنی می خواد بامن رابطه برقرار کنه به این راحتی دیگه کار خودمو تموم می کنم تا همه راحت زندگی مونو کنیم نزدیک بود تا بیاد رفتم لب پنجره تا تونستم گریه کردم
آخه چرا من مگه چیکار کردم که این زندگی نسیب من بشه یه قدم دیگه رفتم جلو اگه یه قدمم می رفتم تموم تا خواستم یک قدم دیگه برم دیدم صدای در اومد و جیمین درحال مست کردن دیگه دیدم و سریع رفتم پشت پرده تا رفتم متاسفانه پام لیز خورد و افتادم رو پاهای جیمن و موهام پریشون شد تا افتادم جیمین یه عااااااحححح بلندی کشید فکر کنم واسه چیزش(👌🏻😅🤭)
اما به قدر اون لحظه کیوت شدم که خودمم خندم گرفت می دونستم که الان چه چیزی قرار اتفاق بیوفته تا خواستم بلند شم فرار کنم ..........
بچه ها این قسمتش خیلی اسمات خودمم سرش تحریک شدم😅👌🏻
اگه خواستید بگید ت پی وی تون بفرستم
کیا می خوان ت کامنت ها بگن
پارت چهار
آقای پارک جیمین خانم ات حالشون خوبه فقط واسه چندتا کار با ما بیاین رفتم و کار هار ترخیص رو انجام دادم
ویو ات
داشتم کم کم چشم هامو باز می کردم که دیدم ت بیمارستانم حالم خوب نبود درد داشتم و خواستم بلند شم که از درد عااااااحححح خفیفی کشیدم که بیمارستان و برداشت (آقا کیا سر این عاااحححح منحرف فکرکردن)
چند روز بعد
ویو ات
داری منو کجا می برین ولم کنید خواهش می کنم 😭 دست از سرم بردارید که که بزور منو وارد یه اتاق بزرگ کردن و انداختم زمین
ویو جیمین
ات رو بردم خونمون ت زیر زمین ناشی با یونا راحت عشق کنم ولی ات نوبتش نرسیده اونم می گام و اجوما رو صدا زدن
اجومااااااااااااا
اجوما:بله ارباب اتاق ات رو واسه شب آماده کنید
اجوما: ولی آرب.....
اجومااااااااااااا گفتم زود
اجوما: چ شم ارباب
ویو ات
داشتم گریه می کردم که یه خانم اومد ت اتاقم و همچیو واسم توضیح داد منم بدون هیچ حرفی قبول کردم و اجوما رفت
الان یعنی می خواد بامن رابطه برقرار کنه به این راحتی دیگه کار خودمو تموم می کنم تا همه راحت زندگی مونو کنیم نزدیک بود تا بیاد رفتم لب پنجره تا تونستم گریه کردم
آخه چرا من مگه چیکار کردم که این زندگی نسیب من بشه یه قدم دیگه رفتم جلو اگه یه قدمم می رفتم تموم تا خواستم یک قدم دیگه برم دیدم صدای در اومد و جیمین درحال مست کردن دیگه دیدم و سریع رفتم پشت پرده تا رفتم متاسفانه پام لیز خورد و افتادم رو پاهای جیمن و موهام پریشون شد تا افتادم جیمین یه عااااااحححح بلندی کشید فکر کنم واسه چیزش(👌🏻😅🤭)
اما به قدر اون لحظه کیوت شدم که خودمم خندم گرفت می دونستم که الان چه چیزی قرار اتفاق بیوفته تا خواستم بلند شم فرار کنم ..........
بچه ها این قسمتش خیلی اسمات خودمم سرش تحریک شدم😅👌🏻
اگه خواستید بگید ت پی وی تون بفرستم
کیا می خوان ت کامنت ها بگن
۱.۴k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.