رمان عاشقم باش 🫀🙃 پارات12
صبح بلد شدم برم شرکت که دیدم دیانا تنهاست
زنگ زدم نیکا (خواهر ارسلان)
من،،سلام اجی
نیکا،،سلام داداشی
من،،میگم من دارم میرم شرکت هستی هم که مریضه نیست میای پیش دیانا تنها نباشه
نیکا،،باشه میام تو ساعت چند میایی
من،،معلوم نیست
نیکا ،،ساعت هشت میام چون خانمه شما ساعت هشت بلد میشه
من،،باشه مسخره بازی در نیار😂😂
کلی باهم خواهر برادر حرف زدن و بالاخره ساعت 8شد
نیکام رفت پیش دیانا
دیانا،،ارسلان رفت شرکت منم خونه تنهام چکار کنم
نیکا،،در زدم
ایفون رنگ زد دیدم خواهر ارسلانه
درو باز کردن
نیکا ،سلام اجی
دیانا،،وایی خوب شد اومدی چون کلی حوصلم سر رفته بود
بیا تو
نیکا،،چه خونه بزرگی هستی بیچاره چطوری اینجارو تمیز میکنه
دیانا،،یک روز در میان
نیکا،،ارسلان اجازه میده بهت بریم لباس بخریم باهم
دیانا،،چرا اجازه نده بریم
نیکا،،باشه بریم
دیانا،،راستی اجی من کارتم خالیه کارت دیگه هم خالیه
نیکا،،،کارت ارسلان رو بگیر
دیانا،،ببینم اجازه میده بر دارم
ارسلان،،جانم دیانا،
دیانا،،ارسلان اجازه میدی کاراتو بر دارم با خواهرت برم خرید (با لحنه بچگونه)🥺
ارسلان،،اجازه میدم خالی نکنیا باز پول نداریم😁
دیانا،،مرسی بهترینم چشم قلبان 🥺🤞
ارسلان ،،قربونت برم
دیانا،،بای بای
ارسلان،،خداحافظ خوش بگذره
نیکا،،چی میگین یک ساعته
دیانا،،هیچی اجازه
نیکا،،خوب حالا اجازه داد
دیانا،،چرا نده بریم
رفتیم خرید لباس هر کار کردیم نیکا حساب کرد گفتم یکیو من حساب کنم حتی لباسام که خریدم اجازه نداد حساب کرد بلاخره اون روز خیلی به منو اجی ارسلان خوش گذشت
نیکا،،رسیدیم خونه
دیانا،،وایی چقدر خوش گذاشت
رفتیم داخل دیدیم ارسلان رو کاناپه نشسته
ارسلان،،سلام خانما خوش گذشت
نیکا،،عالی بود کلی خرید کردیم
ارسلان،،دیانااا
دیانا،،،جان قلبان😁
ارسلان،،کارتمو خالی کردی
نیکا ،،،نه من حساب کردم
ارسلان،،چرا ابجی
دیانا،،من نگفتم حساب کن خودش لباس خریدم همه چی رو گفتم اجازه نداد
ارسلان،،،شرمنده اجی
نیکا،،اشکال ندارم یک روز بود دیگه
ارسلان،،،بیا تو نیکا شب میرسونمت
نیکا،،،نه برم خونه دیگه امیر دعوام میکنه😩
ارسلان،،بهش بگو بیاد شام
نیکا ،،بوشه
نیکا
زنگ زدم امیر گفت میام
دیانا،،ارسلان از دستم ناراحتی
ارسلان ،،ناراحت چی
دیانا،،خواهرت حساب کرد
ارسلان ،،بیا بریم تو اتاق
من،،،گفتم که اشکال ندارم دیانا ابجیم خودش اسرار کرد
دیانا،،یعنی از دستم دلخور نیستی
ارسلان،،نوچ
ارسلان منو بغل کرد و پیشونیمو بوسید
دیدین یک دفعه میام زیاد میزارم میبینین چقدر فعالم🤞
زنگ زدم نیکا (خواهر ارسلان)
من،،سلام اجی
نیکا،،سلام داداشی
من،،میگم من دارم میرم شرکت هستی هم که مریضه نیست میای پیش دیانا تنها نباشه
نیکا،،باشه میام تو ساعت چند میایی
من،،معلوم نیست
نیکا ،،ساعت هشت میام چون خانمه شما ساعت هشت بلد میشه
من،،باشه مسخره بازی در نیار😂😂
کلی باهم خواهر برادر حرف زدن و بالاخره ساعت 8شد
نیکام رفت پیش دیانا
دیانا،،ارسلان رفت شرکت منم خونه تنهام چکار کنم
نیکا،،در زدم
ایفون رنگ زد دیدم خواهر ارسلانه
درو باز کردن
نیکا ،سلام اجی
دیانا،،وایی خوب شد اومدی چون کلی حوصلم سر رفته بود
بیا تو
نیکا،،چه خونه بزرگی هستی بیچاره چطوری اینجارو تمیز میکنه
دیانا،،یک روز در میان
نیکا،،ارسلان اجازه میده بهت بریم لباس بخریم باهم
دیانا،،چرا اجازه نده بریم
نیکا،،باشه بریم
دیانا،،راستی اجی من کارتم خالیه کارت دیگه هم خالیه
نیکا،،،کارت ارسلان رو بگیر
دیانا،،ببینم اجازه میده بر دارم
ارسلان،،جانم دیانا،
دیانا،،ارسلان اجازه میدی کاراتو بر دارم با خواهرت برم خرید (با لحنه بچگونه)🥺
ارسلان،،اجازه میدم خالی نکنیا باز پول نداریم😁
دیانا،،مرسی بهترینم چشم قلبان 🥺🤞
ارسلان ،،قربونت برم
دیانا،،بای بای
ارسلان،،خداحافظ خوش بگذره
نیکا،،چی میگین یک ساعته
دیانا،،هیچی اجازه
نیکا،،خوب حالا اجازه داد
دیانا،،چرا نده بریم
رفتیم خرید لباس هر کار کردیم نیکا حساب کرد گفتم یکیو من حساب کنم حتی لباسام که خریدم اجازه نداد حساب کرد بلاخره اون روز خیلی به منو اجی ارسلان خوش گذشت
نیکا،،رسیدیم خونه
دیانا،،وایی چقدر خوش گذاشت
رفتیم داخل دیدیم ارسلان رو کاناپه نشسته
ارسلان،،سلام خانما خوش گذشت
نیکا،،عالی بود کلی خرید کردیم
ارسلان،،دیانااا
دیانا،،،جان قلبان😁
ارسلان،،کارتمو خالی کردی
نیکا ،،،نه من حساب کردم
ارسلان،،چرا ابجی
دیانا،،من نگفتم حساب کن خودش لباس خریدم همه چی رو گفتم اجازه نداد
ارسلان،،،شرمنده اجی
نیکا،،اشکال ندارم یک روز بود دیگه
ارسلان،،،بیا تو نیکا شب میرسونمت
نیکا،،،نه برم خونه دیگه امیر دعوام میکنه😩
ارسلان،،بهش بگو بیاد شام
نیکا ،،بوشه
نیکا
زنگ زدم امیر گفت میام
دیانا،،ارسلان از دستم ناراحتی
ارسلان ،،ناراحت چی
دیانا،،خواهرت حساب کرد
ارسلان ،،بیا بریم تو اتاق
من،،،گفتم که اشکال ندارم دیانا ابجیم خودش اسرار کرد
دیانا،،یعنی از دستم دلخور نیستی
ارسلان،،نوچ
ارسلان منو بغل کرد و پیشونیمو بوسید
دیدین یک دفعه میام زیاد میزارم میبینین چقدر فعالم🤞
۴۸.۲k
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.