وقتی مستی با ...

وقتی مستی با ...
#لینو #استری_کیدز #درخواستی


با عجله وارد مکانی شد ،مکانی که فقط دود سیگار،بوی الکل بود به اطراف نگاهی انداخت اما خبری از دوست دخترش نبود کلافه دستی به موهای مشکی رنگش که باعث چند برابر زیباییش میشد،زد
دوباره شروع به راه رفتن کرد هر قدمی که برمی‌داشت سرش را به چپ. و. راست میچرخاند
تا بتونه دختر مورد علاقشو پیدا کنه .
با دیدن چند دختر که دور هم جمع شده بودند و صدای خنده هاشون همه جارو گرفته بود ، به سمتشان رفت و با دیدن ا/ت عصبانیتش بیشتر شد از پشت شونه هاشو گرفت که باعث شد دختر تعجب کنه و سرش رو برگردانه،با دیدن چهره اش لبخند کشیده ای زد
= اووو ... لینویااا ... اومدی
با لحن کشداری میگفت که اثرات الکل زیاد بود
نفسشو کلافه بیرون فرستاد و سعی کرد کار بدی نکنه
_ پاشو باید بریم
= هیییی ... بیخیال ... تازه .. رسیدی..بیا یکم...خوش بگذرونیم
دور کاناپه چرخید. و روبه روت وایستاد دستاشو زیر زانوهات گذاشت و بلندت کرد
= هی بزارم زمینن
_ وقتی حرف گوش نکنی همین میشه دختر خانم!
به سمت در ورودی رفت توی آغوشش بودی که بسیار برات آرامش بخش بود
در ماشین رو باز کرد و نشوندت کمربندتو وصل کرد و در ماشین رو بست
کمی حالت مستی ازت بقرون اومده بود و متوجه وضعیت شده بودی
لینو با خشم. و عصبانیت سوار ماشین شد از شدت خشمگینش رگ دستاش و همینطور گردنش بیرون زده بود ، به خوبی میتونستی ببینیشون
= لی..نو..
_ هیس..
صندلیت رو خوابوند و خودشو بهت نزدیک کرد
زمزمه تح**ریک کننده ای زد :
_ همینجا حسابی بهت درس میدم .. لی ا/ت
زبونشو از پشت لایه گوشت تا گردنت کشید و ادامه داد : یک درس درست حسابی!