biiter and sweet
biiter and sweet
part15
پرش زمانی به یک ساعت بعد
تهیونک ویو
تو فکر بودم که دیدم گوشیم زنگ خورد دیدم نامجونه تعجب کردم با خودم گفتم یعنی اینقد حرفه ایه
نامجون:سلام داداش
تهیونگ :سلام هیونگ
نامجون: اطلاعاتشون در آوردم و دیدم خیلی بدبخته
تهیوپگ : بگو
نامجون:
خب ا/ت ۲۰ سالشه یه دختر شاد و کیوته ا/ت توی ۵ سالگیش باباشو توی تصادف از دست میده و مادرش مجبور میشه با مردی به اسم لی چانگ ازدواج کنه لی چانگ یکی از معروف ترین قمار باز های کره ست و خیلی پولداره توجه کن وقتی مادر ا/ت با لی چانگ ازدواج میکنه و لی چانگ هم قبلاً به زن داشته که بر اثر بیماری قلبی مرده و لینا هم بچه اون زن قبلیه لی چانگ و وقتی مادر ا/ت و لی چانگ ازدواج میکنن ا/ت و لینا ۵ سالشون بود و ۶ ماه پیش هم مادرش بر اثر سرطان خون مرده بعد از اینکه مادرش مرد لی چانگ سر همه ی دارایی هاش شرط بست و باخت و دارو ندارشون به زبان ساده به چوخ رفت و رفتن تویه خونه تنگ کوچکی خواهر ناتنیش خیلی اذیتش میکرده از وقتیم که رفتن تویه این خونه کچیکه چون خدمتکار ندارن ات باید غذا درست میکرده ،خونه رو تمیز میکرده و هم سرکار میرفته که پول بیاره برای لی چانگ که بتونه قمار کنه اگه پول نمیاور میزدش و اینکه فامیلی اصلیش پارکه میشه پارک ات چون فامیلی بابای اصلیش پارک بوده و توی شناسنامش اسمش همینه . این تمامه اطلاعاتی بود که تونستم دربیارم ازش
تهیونگ:ممنون داداش
نامجون:خواهش میکنم ، کاری نداری باید برم
تهیونک:نه ،بای
نامجون:بای
و قط کردن
میا ویو
یه تاکسی گرفتم و گرفتم بیمارستان رفتم پذیرش
میا:سلام خانم
مسئول پذیرش:سلام عزیزم کاری داشتید
میا:ببخشید اتاق پارک ات کجاست
مسئول پذیرش:... نه یه همچین بیماری نداریم
میا :آها ببخشید لی ات
مسئول پذیرش :آها توی بخش هستن
میا :ممنون
میل رفتم رسیدم به بخش دیدم صدای آن میاد رفتم به سمت صداش پیداش کردم تا پرده رو دادم کنار.....
😄😄
ببخشید نبودم✨🤍
part15
پرش زمانی به یک ساعت بعد
تهیونک ویو
تو فکر بودم که دیدم گوشیم زنگ خورد دیدم نامجونه تعجب کردم با خودم گفتم یعنی اینقد حرفه ایه
نامجون:سلام داداش
تهیونگ :سلام هیونگ
نامجون: اطلاعاتشون در آوردم و دیدم خیلی بدبخته
تهیوپگ : بگو
نامجون:
خب ا/ت ۲۰ سالشه یه دختر شاد و کیوته ا/ت توی ۵ سالگیش باباشو توی تصادف از دست میده و مادرش مجبور میشه با مردی به اسم لی چانگ ازدواج کنه لی چانگ یکی از معروف ترین قمار باز های کره ست و خیلی پولداره توجه کن وقتی مادر ا/ت با لی چانگ ازدواج میکنه و لی چانگ هم قبلاً به زن داشته که بر اثر بیماری قلبی مرده و لینا هم بچه اون زن قبلیه لی چانگ و وقتی مادر ا/ت و لی چانگ ازدواج میکنن ا/ت و لینا ۵ سالشون بود و ۶ ماه پیش هم مادرش بر اثر سرطان خون مرده بعد از اینکه مادرش مرد لی چانگ سر همه ی دارایی هاش شرط بست و باخت و دارو ندارشون به زبان ساده به چوخ رفت و رفتن تویه خونه تنگ کوچکی خواهر ناتنیش خیلی اذیتش میکرده از وقتیم که رفتن تویه این خونه کچیکه چون خدمتکار ندارن ات باید غذا درست میکرده ،خونه رو تمیز میکرده و هم سرکار میرفته که پول بیاره برای لی چانگ که بتونه قمار کنه اگه پول نمیاور میزدش و اینکه فامیلی اصلیش پارکه میشه پارک ات چون فامیلی بابای اصلیش پارک بوده و توی شناسنامش اسمش همینه . این تمامه اطلاعاتی بود که تونستم دربیارم ازش
تهیونگ:ممنون داداش
نامجون:خواهش میکنم ، کاری نداری باید برم
تهیونک:نه ،بای
نامجون:بای
و قط کردن
میا ویو
یه تاکسی گرفتم و گرفتم بیمارستان رفتم پذیرش
میا:سلام خانم
مسئول پذیرش:سلام عزیزم کاری داشتید
میا:ببخشید اتاق پارک ات کجاست
مسئول پذیرش:... نه یه همچین بیماری نداریم
میا :آها ببخشید لی ات
مسئول پذیرش :آها توی بخش هستن
میا :ممنون
میل رفتم رسیدم به بخش دیدم صدای آن میاد رفتم به سمت صداش پیداش کردم تا پرده رو دادم کنار.....
😄😄
ببخشید نبودم✨🤍
۴.۶k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.