عشق قدیمی p8
صب ویو یورا
اووووف آخ این چ دردیه این کیه روم یاخووودا این ایجا چیکار میکنه من...من چرا خلتم
یورا:عاااااااااا(یعنی جیغ)
جیهوپ:اه چته سرم رفت
یورا:هی از روم پاشو
جیهوپ:اینجا چ خبره...(دیشب رو یادش امد)وای نه چطور اینطوری شد
یورا:من باید اینو ازت بپرسم گفتی درمان دردت ایجاست هیچ ک دردم خوب نشد ی درد دیگم امد روش
جیهوپ:باشه قبول تقصیر من بود
یورا:عاااای( پتو رو میزنه کنار)تو... تو چیکار کردی عوضی(گریه و داد)
جیهوپ:خب ما دیشب باهم بودیم
یورا :چطور تونستی دختر بودنم رو ازم بگیری
جیهوپ:دیشب هردوتا مون خیلی مست بودیم من معذرت میخوام نباید اون کار رو میکردم
یورا:الان معذرت خواهی تو ب چ درد من میخوره من حتی نذاشتم تهیونگ بهم دست بزنه ال...الان من هق چیکار کنم اگه هق تهیونگ بفهمه چی
جیهوپ:اروم باش لطفا (اونو بغل میکنه)
بعد از چند مین آروم شدم انگار تو بغلش آرامش میگرفتم بعدش پاشدم لباسام رو پوشیدم و رفتم بیرون
جیهوپ:وایسا برسونمت
یورا:نیازی نیس
منم رفتم ک دسمتو گرفت
جیهوپ:وایسا
یورا:(داد)گفتم نیازی نیست
جیهوپ:باشه باشه آروم
تاکسی گرفتم رفت خونه(تهیونگ و یورا باهم زندگی میکنن)کلید رو انداختم و درو باز کردم و رفتم تو اتاق تهیونگ خواب بود لباس هامو عوض کردم رفتم رو تخت تهیونگ رو از پشت بغل کردم
ویو جنی
اوووف داشتم دیونه میشدم الکس چرا دیروز اون کارو کرد باید بهش زنگ میزدم گوشی رو برداشتم و بهش زنگ زدم بعد از چن تا بوق جواب داد
جنی:کجایی
الکی: صبح توم بخیر منم خوبم
جنی:مزه نریز کجایی
الکس: با آلیس بیرونم
جنی:لوکیشن بفرس امدم
الکس:اوکی
قط کردم ی لباس پوشیدم و ماشین رو برداشتم و رفتم توی ماشین بودم لوکیشن امد رفتم ب رستوران الکس و آلیس رو دیدم داشتن غذا میخوردن رفتم سر میز شون
جنی: واقعا ک خیلی بیخیالی
الیس:الکس اتفاقی افتاده
الکس:نمیدونم اتفاقی افتاده جنی
جنی:تو دیروز ب تهیونگ گفتی من دوست دخترتم
الکس :بشین تا برات توضیح بدم
آلیس:شرطو باختی زود باش تو باید حساب کنی
جنی:آلیس تو چقد بیخیالی نامزدت ک چند روز دیگه ازدواج می کنید
الیس:من در جریان همه چی هستم
جنی: 😐
اووووف آخ این چ دردیه این کیه روم یاخووودا این ایجا چیکار میکنه من...من چرا خلتم
یورا:عاااااااااا(یعنی جیغ)
جیهوپ:اه چته سرم رفت
یورا:هی از روم پاشو
جیهوپ:اینجا چ خبره...(دیشب رو یادش امد)وای نه چطور اینطوری شد
یورا:من باید اینو ازت بپرسم گفتی درمان دردت ایجاست هیچ ک دردم خوب نشد ی درد دیگم امد روش
جیهوپ:باشه قبول تقصیر من بود
یورا:عاااای( پتو رو میزنه کنار)تو... تو چیکار کردی عوضی(گریه و داد)
جیهوپ:خب ما دیشب باهم بودیم
یورا :چطور تونستی دختر بودنم رو ازم بگیری
جیهوپ:دیشب هردوتا مون خیلی مست بودیم من معذرت میخوام نباید اون کار رو میکردم
یورا:الان معذرت خواهی تو ب چ درد من میخوره من حتی نذاشتم تهیونگ بهم دست بزنه ال...الان من هق چیکار کنم اگه هق تهیونگ بفهمه چی
جیهوپ:اروم باش لطفا (اونو بغل میکنه)
بعد از چند مین آروم شدم انگار تو بغلش آرامش میگرفتم بعدش پاشدم لباسام رو پوشیدم و رفتم بیرون
جیهوپ:وایسا برسونمت
یورا:نیازی نیس
منم رفتم ک دسمتو گرفت
جیهوپ:وایسا
یورا:(داد)گفتم نیازی نیست
جیهوپ:باشه باشه آروم
تاکسی گرفتم رفت خونه(تهیونگ و یورا باهم زندگی میکنن)کلید رو انداختم و درو باز کردم و رفتم تو اتاق تهیونگ خواب بود لباس هامو عوض کردم رفتم رو تخت تهیونگ رو از پشت بغل کردم
ویو جنی
اوووف داشتم دیونه میشدم الکس چرا دیروز اون کارو کرد باید بهش زنگ میزدم گوشی رو برداشتم و بهش زنگ زدم بعد از چن تا بوق جواب داد
جنی:کجایی
الکی: صبح توم بخیر منم خوبم
جنی:مزه نریز کجایی
الکس: با آلیس بیرونم
جنی:لوکیشن بفرس امدم
الکس:اوکی
قط کردم ی لباس پوشیدم و ماشین رو برداشتم و رفتم توی ماشین بودم لوکیشن امد رفتم ب رستوران الکس و آلیس رو دیدم داشتن غذا میخوردن رفتم سر میز شون
جنی: واقعا ک خیلی بیخیالی
الیس:الکس اتفاقی افتاده
الکس:نمیدونم اتفاقی افتاده جنی
جنی:تو دیروز ب تهیونگ گفتی من دوست دخترتم
الکس :بشین تا برات توضیح بدم
آلیس:شرطو باختی زود باش تو باید حساب کنی
جنی:آلیس تو چقد بیخیالی نامزدت ک چند روز دیگه ازدواج می کنید
الیس:من در جریان همه چی هستم
جنی: 😐
۳.۵k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.