دلبر کره ای
پارت ۱
ویو نفس
از خواب بیدار شدم رفتم دست و صورتم رو بشورم نگاه به ساعت انداختم ۱۲ بود وای عمو سوهو منو میکشه سری آماده شودم رفتم دانشکده از پله ها بالا رفتم آنقدر زیاد بود پاهام درد گرفت تا رسیدم به اتاق عموم در زدم و وارد شدم
سوهو : بهبه خانم خوش خواب
نفس : سلام
سوهو : سلام خیلی ممنون که انقدر زود میای
نفس : خب خواب بودم
سو هو : از دست تو آماده شو چند تا مهمون داریم
نفس : من سرتا پا آمادم
سوهو : نفس خوب به حرفام گوش بده تعداده ارمی ها زیاد شده و یسری ها میخوان اعضا بی تی اس رو گرگان بگیرن و الان تهدید کردن هرکی ارمی باشه کشته میشه و الان هم کمپانی و بی تی اس ، ارمی ها تو خطر هستن و پی دی نیم از کمک خواسته و تو ماهر ترین سرباز منی از تو میخوام انجامش بدی
نفس : ولی من هنوز به درجه آن چه نانی نرسیدم
سوهو : نفس تو تنها کسی بودی که از بچه گی مهارت های رزمی رو به خوبی یاد گرفت تو میتونی از پسش بر بیای و این یه ازمونه حاضری انجامش بدی
نفس : چشم ....... خب نقشه چیه
سو هو : وقتی اعضا میخوان از فرودگاه بیان تا سوار ون چند چند نفر تک تیر انداز اعضا رو نشونه میگیرن و چند نفر با کلت بادیگارد ها وچند نفر ارمی ها رو گروگان میگیرن و .......................... ( نقشه رو توضیح داد )
نفس : آهان فهمیدم چطور بدون من نقشه رو ریختی
سوهو : نورا و الکس کمک کردن
نفس : اهوم باشه من رفتم
سوهو : برو مراقب باش
نفس : میگم وصیت نامه نمی خوام
سوهو : برو کم نمک بریز
ویو نفس
از خواب بیدار شدم رفتم دست و صورتم رو بشورم نگاه به ساعت انداختم ۱۲ بود وای عمو سوهو منو میکشه سری آماده شودم رفتم دانشکده از پله ها بالا رفتم آنقدر زیاد بود پاهام درد گرفت تا رسیدم به اتاق عموم در زدم و وارد شدم
سوهو : بهبه خانم خوش خواب
نفس : سلام
سوهو : سلام خیلی ممنون که انقدر زود میای
نفس : خب خواب بودم
سو هو : از دست تو آماده شو چند تا مهمون داریم
نفس : من سرتا پا آمادم
سوهو : نفس خوب به حرفام گوش بده تعداده ارمی ها زیاد شده و یسری ها میخوان اعضا بی تی اس رو گرگان بگیرن و الان تهدید کردن هرکی ارمی باشه کشته میشه و الان هم کمپانی و بی تی اس ، ارمی ها تو خطر هستن و پی دی نیم از کمک خواسته و تو ماهر ترین سرباز منی از تو میخوام انجامش بدی
نفس : ولی من هنوز به درجه آن چه نانی نرسیدم
سوهو : نفس تو تنها کسی بودی که از بچه گی مهارت های رزمی رو به خوبی یاد گرفت تو میتونی از پسش بر بیای و این یه ازمونه حاضری انجامش بدی
نفس : چشم ....... خب نقشه چیه
سو هو : وقتی اعضا میخوان از فرودگاه بیان تا سوار ون چند چند نفر تک تیر انداز اعضا رو نشونه میگیرن و چند نفر با کلت بادیگارد ها وچند نفر ارمی ها رو گروگان میگیرن و .......................... ( نقشه رو توضیح داد )
نفس : آهان فهمیدم چطور بدون من نقشه رو ریختی
سوهو : نورا و الکس کمک کردن
نفس : اهوم باشه من رفتم
سوهو : برو مراقب باش
نفس : میگم وصیت نامه نمی خوام
سوهو : برو کم نمک بریز
۱.۹k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.