☆مرگ یا عشق ☆ part³⁹
با با آمپول بی هوش کننده بیهوشش کرد و بردیمش ب ی کلبه قدیمی ک برای بابای کوک بود
ا.ت:تاحالا از اینجا حرف نزده بودیاا
کوک:چون حرفش باز نشد
ا.ت:صحیح
تهیونگ:خب الان میخواین با ابن چیکار کنین
ا.ت:تهیونگ
تهیونگ:هوم؟
ا.ت:زنگ بزن میکاپ آرتیستت بیاد
کوک و تهیونگ:چیییی
ا.ت:نمیتونیم این پیر زن بیچاره رو بزنیم ک پس ب میکاپ آرتیست میگیم یجوری گریم کنه ک انگار کتک خورده بعدم عکسشو واس اون مرتیکه میفرستیم
کوک:هوشمندانس
ا.ت:....*لبخند پیروزمندانه
خب بزار اول بهش زنگ بزنم
مکالمه
"""""""
بیب،بیب،بیب
🔪:الو سلام خانم کوچولو
ا.ت:سلام عوضی
🔪:چیشده زنگ زدی تابوتت رو بیارم
ا.ت:واس من ک ن ولی برای خانم کانگ ی تابوت لازم دارم
🔪:چیییی
ا.ت:کانگ مری پیش منه
🔪:دست بهش نمیزنی
ا.ت:قول نمیدم.
🔪:دختر جون دیگ نمیتونی زندگیم رو نابود کنی
ا.ت:تسلیم شو تا کاری با کانگ مری نکنم
🔪:هرکاری بگی میکنم فقط اونو ولش کن
ا.ت:ن ن زرنگ بازی نداریم میای ب این آدرسی ک میفرستم هیچ اسلحه ای هم با خودت نمیاری وگرنه ی گلوله حرومش میکنم،،،بای
"""""""""
پایان مکالمه
کوک:چیشد؟
ا.ت:داره میاد
کوک:چییی
ا.ت:باورم نمیشه انقد زود تسلیم شد*بغض
ا.ت:ب همون آسونی ک مادرمو کشت تسلیم شد*گریه آروم
کوک:ا.ت آروم باش
ا.ت: باورم نمیشه ک عشقش ب مادرم دروغ بود و من نتیجه ی دروغم
#iranisns_Love_jk
ا.ت:تاحالا از اینجا حرف نزده بودیاا
کوک:چون حرفش باز نشد
ا.ت:صحیح
تهیونگ:خب الان میخواین با ابن چیکار کنین
ا.ت:تهیونگ
تهیونگ:هوم؟
ا.ت:زنگ بزن میکاپ آرتیستت بیاد
کوک و تهیونگ:چیییی
ا.ت:نمیتونیم این پیر زن بیچاره رو بزنیم ک پس ب میکاپ آرتیست میگیم یجوری گریم کنه ک انگار کتک خورده بعدم عکسشو واس اون مرتیکه میفرستیم
کوک:هوشمندانس
ا.ت:....*لبخند پیروزمندانه
خب بزار اول بهش زنگ بزنم
مکالمه
"""""""
بیب،بیب،بیب
🔪:الو سلام خانم کوچولو
ا.ت:سلام عوضی
🔪:چیشده زنگ زدی تابوتت رو بیارم
ا.ت:واس من ک ن ولی برای خانم کانگ ی تابوت لازم دارم
🔪:چیییی
ا.ت:کانگ مری پیش منه
🔪:دست بهش نمیزنی
ا.ت:قول نمیدم.
🔪:دختر جون دیگ نمیتونی زندگیم رو نابود کنی
ا.ت:تسلیم شو تا کاری با کانگ مری نکنم
🔪:هرکاری بگی میکنم فقط اونو ولش کن
ا.ت:ن ن زرنگ بازی نداریم میای ب این آدرسی ک میفرستم هیچ اسلحه ای هم با خودت نمیاری وگرنه ی گلوله حرومش میکنم،،،بای
"""""""""
پایان مکالمه
کوک:چیشد؟
ا.ت:داره میاد
کوک:چییی
ا.ت:باورم نمیشه انقد زود تسلیم شد*بغض
ا.ت:ب همون آسونی ک مادرمو کشت تسلیم شد*گریه آروم
کوک:ا.ت آروم باش
ا.ت: باورم نمیشه ک عشقش ب مادرم دروغ بود و من نتیجه ی دروغم
#iranisns_Love_jk
۶.۶k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.