𝐏𝐀𝐑𝐓 ²¹
عمیق مثل دریا ( ᎠᎬᎬᏢ ᏞᏆᏦᎬ ͲᎻᎬ ՏᎬᎪ)𝐏𝐀𝐑𝐓 ²¹
گذاشتم رو تخت و کفشم رو در آورد و دمپایی گذاشت پایین تخت _ برگرد . برگشتم که پیرهنمو زد بالا یه چیز سردی رو کمرم حس کردم رفتم جلو _ تکون نخور واگرنه مجبوری رو ویلچر بشینی کار کمرم که تموم شد باند پیچید + زخم نشده که _ بخاطر اینکه لباست خراب نشه بیا اینو بپوش موهامو با کلیپس بست و پشت لباسمو عوض کردم با کمکش رفتم حموم و موهامو شست _ تموم شد + میشه خشکش کنی . براید بغلم کرد _ دوست ندارم یه لاکپشت انقدر دیر کنه + خو کمرم درد میکنه درست نمیتونم راه برم تازه بوتیم ( باسن😂 ) هم درد میکنه . سرش رو یا تاسف تکون داد + بده یه پدر داره از دخترش مراقبت میکنه _ نچ زیادی مهربون شدم خودت خشک کن + نه تلوخدا ددی _ تکرار کن + ددی _(😑) + خو dad میشه پدر _ خودمم میدونم توجیه نکن + باش باش _ اصن نباید میگفتی + چشم . گذاشتم رو صندلی میز آرایشی و موهامو خشک کرد و گذاشتم رو تخت و رفت نمیدونم ولی به طرز عجیبی از حرکاتش خوشحال بودم هر وقت به امروز فکر میکنم خجالت میکشم + خدا این افکار رو دور کن خوابم میاد ولی چقدر هات بود عرررر
هوسوک ویو:
احساس کردم کمرش درد بگیره پماد برداشتم از اتاق اومد بیرون که با جیمین بع نرده چسبیده بودن یونگی و هیونا هم حرکت عاشقانه زده بودن و دختر ، مین سو هم( همون دختر ، زنیکه که هاری میگه )داشت زمین روتمیز میکرد. جیمین بنده خدا رفت و دختر مین سو هم رفت هاری از خنده داشت غشش میکرد و کنترلی نداشت رو خودش .....
هاری ویو:
(فردا صبح مثلا)
+یعنی بهش بگم ¥£ارع اونممیاد + خو هر کاری که کردم جواب نداد £ ولش کن دیگه ¥ ارع بابا اسکل از نظر خودت بگی بیا بریم سرقرار بعد عاشقت شه مگهمیشه £ ارع بعدمرئیس بزرگترین بند مافیا هم بیاد + ای خدااااااا ¥ اخیع عزیزم ٪ بلاخره مچتون رو گرفتم حالا به ارباب میگم که مخفیانه همو میبیند + اگگگگگگ . + دختره ی دیوونه با اون ننه ی دیوونت . دختر مین سو رفت و چن دقیقه بعدش بادیگارد ها ریختن رو سرمون منم رفتم جلوی لیا و هیونا + بیا بزن من بچه ی خوبیم جوری میزنم دردتون نگیره . یه نفرشون به سمتم حمله ور شد پامو بلند کردم زدم وسط سرش افتاد رو زمین همینطور میومدن یا میزدن تو دلشون یا تو صورتشون + تموم شد یا هفت جدم تو خیلی بزرگی . یه بادیگارد خیلی کنده بود این با یه انگشت میزد بهم میافتادم زمین ( لاشی های ایران یه قلدر بزرگ دارن از اونا تصورش کنید😂)
+ ببین داداش میشه با آرامش موضوع رو حل کرد . قرچ گردنش رو در آورد ¥ فاتحه ات خوندس عشقم. اومد سمتم جا خالی دادم پامو گرفت میخاست بندازتم رو زمین _ بسه ( با داد ) ٪ ارباب . بادیگارده منو انداخترو کولش دست و پا میزدم + ولم کن ایییی شل کن استخون پامو شکوندی _ ولش کن . گذاشتم رو زمین + مگه من لباسم اویزونم میکنی ها _ نگاه دوباره بگیرش ٪ چشم ارباب . دوباره منو انداخت رو کولش . دستمو کشیدم رو صورتم + ایییی خدا _ هوفففف + تنبیه شون نکنیا تقصیر منه _ خب دوباره گردن گرفتی الکس همون کار همیشگی ٪ چشم قربان . منو اون مرد کنده ازشون دور شدیم داشت میبردم یه جایی رسیدیم به یه اتاقی شبیه اتاق عمل جراحی بود گذاشتمرو تخت دست و پام رو بست چند تا زن اومدن پیشم اون الکس هم رفت ٪ ببین باید کنترل کنی خودتو واگرنه تنبیه ات زیاد تر میشه +مگه چیه تنبیه.....اییییی نکن قلقلکم میاد ٪ جلوی خودت رو بگیر . دهنم گاز گرفتم بعد پنچ دقیقه تموم شد دست وپام رو باز کردن + اخیش اییی دلم از بس خندیدم درد گرفت بهم یه لیوان آب دادن و رفتن منم از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت در عمارت هوسوک و پسرا رو مبل نشسته بودن . کوک: خوب بود + چی . کوک: قلقلک دیگه + مردم از دل درد _ لبت رو پاک کن موهاتم درست کن + می چشه......
like ±²⁰
گذاشتم رو تخت و کفشم رو در آورد و دمپایی گذاشت پایین تخت _ برگرد . برگشتم که پیرهنمو زد بالا یه چیز سردی رو کمرم حس کردم رفتم جلو _ تکون نخور واگرنه مجبوری رو ویلچر بشینی کار کمرم که تموم شد باند پیچید + زخم نشده که _ بخاطر اینکه لباست خراب نشه بیا اینو بپوش موهامو با کلیپس بست و پشت لباسمو عوض کردم با کمکش رفتم حموم و موهامو شست _ تموم شد + میشه خشکش کنی . براید بغلم کرد _ دوست ندارم یه لاکپشت انقدر دیر کنه + خو کمرم درد میکنه درست نمیتونم راه برم تازه بوتیم ( باسن😂 ) هم درد میکنه . سرش رو یا تاسف تکون داد + بده یه پدر داره از دخترش مراقبت میکنه _ نچ زیادی مهربون شدم خودت خشک کن + نه تلوخدا ددی _ تکرار کن + ددی _(😑) + خو dad میشه پدر _ خودمم میدونم توجیه نکن + باش باش _ اصن نباید میگفتی + چشم . گذاشتم رو صندلی میز آرایشی و موهامو خشک کرد و گذاشتم رو تخت و رفت نمیدونم ولی به طرز عجیبی از حرکاتش خوشحال بودم هر وقت به امروز فکر میکنم خجالت میکشم + خدا این افکار رو دور کن خوابم میاد ولی چقدر هات بود عرررر
هوسوک ویو:
احساس کردم کمرش درد بگیره پماد برداشتم از اتاق اومد بیرون که با جیمین بع نرده چسبیده بودن یونگی و هیونا هم حرکت عاشقانه زده بودن و دختر ، مین سو هم( همون دختر ، زنیکه که هاری میگه )داشت زمین روتمیز میکرد. جیمین بنده خدا رفت و دختر مین سو هم رفت هاری از خنده داشت غشش میکرد و کنترلی نداشت رو خودش .....
هاری ویو:
(فردا صبح مثلا)
+یعنی بهش بگم ¥£ارع اونممیاد + خو هر کاری که کردم جواب نداد £ ولش کن دیگه ¥ ارع بابا اسکل از نظر خودت بگی بیا بریم سرقرار بعد عاشقت شه مگهمیشه £ ارع بعدمرئیس بزرگترین بند مافیا هم بیاد + ای خدااااااا ¥ اخیع عزیزم ٪ بلاخره مچتون رو گرفتم حالا به ارباب میگم که مخفیانه همو میبیند + اگگگگگگ . + دختره ی دیوونه با اون ننه ی دیوونت . دختر مین سو رفت و چن دقیقه بعدش بادیگارد ها ریختن رو سرمون منم رفتم جلوی لیا و هیونا + بیا بزن من بچه ی خوبیم جوری میزنم دردتون نگیره . یه نفرشون به سمتم حمله ور شد پامو بلند کردم زدم وسط سرش افتاد رو زمین همینطور میومدن یا میزدن تو دلشون یا تو صورتشون + تموم شد یا هفت جدم تو خیلی بزرگی . یه بادیگارد خیلی کنده بود این با یه انگشت میزد بهم میافتادم زمین ( لاشی های ایران یه قلدر بزرگ دارن از اونا تصورش کنید😂)
+ ببین داداش میشه با آرامش موضوع رو حل کرد . قرچ گردنش رو در آورد ¥ فاتحه ات خوندس عشقم. اومد سمتم جا خالی دادم پامو گرفت میخاست بندازتم رو زمین _ بسه ( با داد ) ٪ ارباب . بادیگارده منو انداخترو کولش دست و پا میزدم + ولم کن ایییی شل کن استخون پامو شکوندی _ ولش کن . گذاشتم رو زمین + مگه من لباسم اویزونم میکنی ها _ نگاه دوباره بگیرش ٪ چشم ارباب . دوباره منو انداخت رو کولش . دستمو کشیدم رو صورتم + ایییی خدا _ هوفففف + تنبیه شون نکنیا تقصیر منه _ خب دوباره گردن گرفتی الکس همون کار همیشگی ٪ چشم قربان . منو اون مرد کنده ازشون دور شدیم داشت میبردم یه جایی رسیدیم به یه اتاقی شبیه اتاق عمل جراحی بود گذاشتمرو تخت دست و پام رو بست چند تا زن اومدن پیشم اون الکس هم رفت ٪ ببین باید کنترل کنی خودتو واگرنه تنبیه ات زیاد تر میشه +مگه چیه تنبیه.....اییییی نکن قلقلکم میاد ٪ جلوی خودت رو بگیر . دهنم گاز گرفتم بعد پنچ دقیقه تموم شد دست وپام رو باز کردن + اخیش اییی دلم از بس خندیدم درد گرفت بهم یه لیوان آب دادن و رفتن منم از اتاق اومدم بیرون رفتم سمت در عمارت هوسوک و پسرا رو مبل نشسته بودن . کوک: خوب بود + چی . کوک: قلقلک دیگه + مردم از دل درد _ لبت رو پاک کن موهاتم درست کن + می چشه......
like ±²⁰
۸۸.۷k
۰۳ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.