✧♬♪پـارتِـ45ـــٌ♪♬✧
(تغییر حال میکنی؟ 😂🗿)
✧ویو هلن✧
رفتم تو اتاق لباس در اوردم داشتم لباس زیرم رو در میاوردم که در باز شد کوک بود سریع بدنمو
با دستم پوشوندم
کوک: چیکار میکنی؟(نگاه شیطانی)
هلن: ل... لباس عوض میکنم
کوک: منم ببینم(دسشو برد سمت دست هلن که دور سینه هاش بود و بازش کرد) با این سنت سینه هاش عالین
هلن: خیلی بیشوری
سرش رو کرد توی گردنم و همین طور که لباس زیرم
میداد پایین (درش میاورد) گفت: چرا؟ هفته دیگه بهترین شب عمرت میشه
هلن: عه؟
از جدا شد دستشو زیر چونم
گذاشت و اورد بالا: همکاری میکنی دیگه؟
هلن: مگت میشه نکنم
رفتم بغلش که
گفت: لختی ها، اشکال نداره(بغلش کرد)
هلن: عه نگاه نکن(جلو سینه هاش رو گرفت)
برو بیروننن
کوک: حتی فکرشم نکن ببینم چه لباسایی داری
هلن: میخوام اینو بپوشم
کوک: شوخیت گرفته؟(عصبی
هلن: بزار دیگه
کوک: فکرشم نکن، این خوبه اها
هلن: باشه بده بپوشم
داشتم عوض میکردم که صدای تیر اومد...
✧ویو هلن✧
رفتم تو اتاق لباس در اوردم داشتم لباس زیرم رو در میاوردم که در باز شد کوک بود سریع بدنمو
با دستم پوشوندم
کوک: چیکار میکنی؟(نگاه شیطانی)
هلن: ل... لباس عوض میکنم
کوک: منم ببینم(دسشو برد سمت دست هلن که دور سینه هاش بود و بازش کرد) با این سنت سینه هاش عالین
هلن: خیلی بیشوری
سرش رو کرد توی گردنم و همین طور که لباس زیرم
میداد پایین (درش میاورد) گفت: چرا؟ هفته دیگه بهترین شب عمرت میشه
هلن: عه؟
از جدا شد دستشو زیر چونم
گذاشت و اورد بالا: همکاری میکنی دیگه؟
هلن: مگت میشه نکنم
رفتم بغلش که
گفت: لختی ها، اشکال نداره(بغلش کرد)
هلن: عه نگاه نکن(جلو سینه هاش رو گرفت)
برو بیروننن
کوک: حتی فکرشم نکن ببینم چه لباسایی داری
هلن: میخوام اینو بپوشم
کوک: شوخیت گرفته؟(عصبی
هلن: بزار دیگه
کوک: فکرشم نکن، این خوبه اها
هلن: باشه بده بپوشم
داشتم عوض میکردم که صدای تیر اومد...
۳.۶k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.