🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🕷🕷🕷

🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🦉🕷🕷🕷

#پارت_اول_عشق_ممنوعه
دیانا:بزار یه زنگ به ارسلان بزنم ببینم کجاست
ارسلان:سلام دیانا
دیانا:سلام ارسلان
ارسلان:خوبی
دیانا:ممنون تو خوبی
ارسلان:ممنون منم خوبم
ارسلان:دیانا شرکتم رفتم خونه بهت زنگ میزنم
دیانا:باشه
ارسلان:خداحافظ
دیانا:خداحافظ
دیانا:ای بابا اینم که سرکاره
دیانا:بزار یه زنگ بزنم نیکابریم بیرون
نیکا:سلام دیانا خوبی
دیانا:سلام نیکا مرسی تو خوبی
نیکا:فدات منم خوبم
دیانا:میای بریم بیرون؟؟
نیکا:امممم راستش دیانا متین داره میاد دنبالم
نیکا:دیانا یه فکری به سرم زد بیا با متین بریم دور بزنیم
دیانا:نه نیکا شاید ترو ببره خونه ی خودش پیش من راحت نباشه باز اگه ارسلان بود حرفی
نیکا:دیوونه ای دختر متین خودش میگه دیانا مثل خواهر نداشتم میمونه
نیکا:بخدا همین الان بهم گفت دیانا رو هم بیار
دیانا:راست میگی
نیکا:بخدا
دیانا:پس بزار ارایش کنم الان میام خونه ی تو
نیکا:باشه سریع بیا
در این حین ارسلان زنگ زد
دیانا:سلام ارسلان خوبی
ارسلان:سلا دیانا خوبی
دیانا:دارم با نیکا میرم نیکا متینو ببینه
دیانا:نیکا میگه بیا تا بریم
ارسلان:بیام در خونه ی نیکا
نیکا:بش بگو بیاد
تا پارت بعد بای
لایک کامنت یادتون نره