پارت21 فصل4
پارت21 فصل4
سانا:بریم
تهیونگ: میخوام برم کمپانی پیش پسرا تو عم میای؟
سانا: آره میام ولی یکم شکمم درد میکنه
تهیونگ: آره میدونم خونریزی داخلی کرده بودی بخاطر همین عملت کردن و الان یکم درد داری اگه میخوای قرص مسکن بگیرم بخوری ها؟
سانا: نمیدونم فقط الان یکاری کن دردم کمتر شه داره امونمو میبره
تهیونگ: باشه نفس عمیق بکش و یکم از این آب بخور
سانا" باشه بریم.........
تهیونگ: رفتیم سمت داروخونه و یک بسته قرص مسکن گرفتم و اومدم تو ماشین دیدم خوابه بلندش کردم بردمش پشت رو صندلی درازش کردم و خوابوندمش و قرص رو درآوردم و لهش کردم و با آب بهش دادم و دوباره خوابید
رفتم سمت کمپانی بغلش کردم و بردمش تو اتاق خودم یه تخت اونجا داشتم گزاشتمش اونجا و رفتم تو اتاق تمرین پسرا داشتن تمرین میکردن و منم بهشون ملحق شدم و باهم کلی تمرین کردیم یکم نگران سانا بودم خودم که داشتم تمرین میکردم ولی جونگ کوک بیکار بود بهش گفتم که بره و به سانا سر بزنه رفت ........
جونگ کوک: رفتم تو اتاق تهیونگ در زدم و رفتم داخل روی تخت تهیونگ خوابیده بود ولی یکم عرق کرده بود کولر رو روشن کردم و یکم پتورو از روش برداشتم و رفتم تو اتاق تمرین
تهیونگ ازم حال سانا رو پرسید منم گفتم حالش خوبه
تهیونگ: اوکی بیا تمرین کنیم بدو
روبروی هم نشستیم و پاهامو رو یکم باز کردیم و بهم چسبوندیم و سعی کردیم دستای همو بگیریم
بعد از چند تا تلاش تونستیم تو همون حالت دو سه دقیقه موندیم و بعدش آروم پاهامو رو جمع کردیم و رفتیم سمت بارفیکس نفری بیست تا رفتیم و ورزشمون تموم شد برگشتیم تو اتاقامون رفتم تو اتاقم دیدم سانا داره بیدار میشه رفتم پیشش بلندش کردم از کارش تعجب کردم وقتی بلند شد دستش رو دور گردنم حلقه کرد منم دستمو دور کمرش گرفتم و بغلش کردم سانا محکم منو توی خودش فشار میداد بعد از چند دقیقه دیگه تکونی نخورد و دستاش از رو گردنم ول شد .............خوابش برده بود بلندش کردم یه دستمو گزاشتم زیر پاهاش و یه دستم و گزاشتم زیر گردنش و بلندش کردم و بردمش تو ماشین و رسیدیم خونه بردمش تو اتاقش و خوابوندمش رو تخت و اومدم بیرون تمام بدنم درد میکرد و سرم درد میکرد رفتم حموم و توی وان آب گرم نشستم و بعد یه ربع حوله تن پوش پوشیدم و اومدم بیرون رفتم تو اتاقم لباس پوشیدم و اومدم تو آشپزخونه یه رامیون با گوشت برای خودم زدم و رفتم تو اتاقم خوابیدم 🌺
سانا:بریم
تهیونگ: میخوام برم کمپانی پیش پسرا تو عم میای؟
سانا: آره میام ولی یکم شکمم درد میکنه
تهیونگ: آره میدونم خونریزی داخلی کرده بودی بخاطر همین عملت کردن و الان یکم درد داری اگه میخوای قرص مسکن بگیرم بخوری ها؟
سانا: نمیدونم فقط الان یکاری کن دردم کمتر شه داره امونمو میبره
تهیونگ: باشه نفس عمیق بکش و یکم از این آب بخور
سانا" باشه بریم.........
تهیونگ: رفتیم سمت داروخونه و یک بسته قرص مسکن گرفتم و اومدم تو ماشین دیدم خوابه بلندش کردم بردمش پشت رو صندلی درازش کردم و خوابوندمش و قرص رو درآوردم و لهش کردم و با آب بهش دادم و دوباره خوابید
رفتم سمت کمپانی بغلش کردم و بردمش تو اتاق خودم یه تخت اونجا داشتم گزاشتمش اونجا و رفتم تو اتاق تمرین پسرا داشتن تمرین میکردن و منم بهشون ملحق شدم و باهم کلی تمرین کردیم یکم نگران سانا بودم خودم که داشتم تمرین میکردم ولی جونگ کوک بیکار بود بهش گفتم که بره و به سانا سر بزنه رفت ........
جونگ کوک: رفتم تو اتاق تهیونگ در زدم و رفتم داخل روی تخت تهیونگ خوابیده بود ولی یکم عرق کرده بود کولر رو روشن کردم و یکم پتورو از روش برداشتم و رفتم تو اتاق تمرین
تهیونگ ازم حال سانا رو پرسید منم گفتم حالش خوبه
تهیونگ: اوکی بیا تمرین کنیم بدو
روبروی هم نشستیم و پاهامو رو یکم باز کردیم و بهم چسبوندیم و سعی کردیم دستای همو بگیریم
بعد از چند تا تلاش تونستیم تو همون حالت دو سه دقیقه موندیم و بعدش آروم پاهامو رو جمع کردیم و رفتیم سمت بارفیکس نفری بیست تا رفتیم و ورزشمون تموم شد برگشتیم تو اتاقامون رفتم تو اتاقم دیدم سانا داره بیدار میشه رفتم پیشش بلندش کردم از کارش تعجب کردم وقتی بلند شد دستش رو دور گردنم حلقه کرد منم دستمو دور کمرش گرفتم و بغلش کردم سانا محکم منو توی خودش فشار میداد بعد از چند دقیقه دیگه تکونی نخورد و دستاش از رو گردنم ول شد .............خوابش برده بود بلندش کردم یه دستمو گزاشتم زیر پاهاش و یه دستم و گزاشتم زیر گردنش و بلندش کردم و بردمش تو ماشین و رسیدیم خونه بردمش تو اتاقش و خوابوندمش رو تخت و اومدم بیرون تمام بدنم درد میکرد و سرم درد میکرد رفتم حموم و توی وان آب گرم نشستم و بعد یه ربع حوله تن پوش پوشیدم و اومدم بیرون رفتم تو اتاقم لباس پوشیدم و اومدم تو آشپزخونه یه رامیون با گوشت برای خودم زدم و رفتم تو اتاقم خوابیدم 🌺
۶۵.۵k
۲۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.