تو به پارتی ای دعوت شده بودی که فقط خودت قصد داشتی بری و
تو به پارتی ای دعوت شده بودی که فقط خودت قصد داشتی بری و هیچکدوم از دوستات همراهت نمیومدن
وارد پارتی که شدی سعی کردی به تنها بودنت توجه نکنی و به جاش با خوردن به نوشیدنی سرحال بشی
مشغول ور رفتن با لیوانت بودی که یکی از همون پسرایی که موقع ورود به اینجا دیده بودی به سمتت اومد.
نفس عمیقی کشیدی و چیزی که ذهنتو درگیر کرده بود رو پرسیدی چرا همه ی کسایی که اینجان واقعا انگار خوناشامن؟ من این وسط مثل دلقک شدم
پسره پوزخندی به صورتت زد و کمی به سمتت خم شد.
وقتی صداشو شنیدی تازه فهمیدی چه غلطی کردی و باید به حرف دوستات گوش میدادی..
شاید چون تو تنها انسان این پارتی ای
وارد پارتی که شدی سعی کردی به تنها بودنت توجه نکنی و به جاش با خوردن به نوشیدنی سرحال بشی
مشغول ور رفتن با لیوانت بودی که یکی از همون پسرایی که موقع ورود به اینجا دیده بودی به سمتت اومد.
نفس عمیقی کشیدی و چیزی که ذهنتو درگیر کرده بود رو پرسیدی چرا همه ی کسایی که اینجان واقعا انگار خوناشامن؟ من این وسط مثل دلقک شدم
پسره پوزخندی به صورتت زد و کمی به سمتت خم شد.
وقتی صداشو شنیدی تازه فهمیدی چه غلطی کردی و باید به حرف دوستات گوش میدادی..
شاید چون تو تنها انسان این پارتی ای
۲۱
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.