بوکسر دوست داشتنی:)
بوکسر دوست داشتنی:)
p19
کوک: خب...امروز وقتت خالیه؟؟
ا.ت: اوهوم...چطور؟
کوک: یه مهمونی دعوتم..میخواستم امروز برم خرید اگر میتونی باهام بیا
ا.ت: خب..ساعت چند؟
کوک: حدودا ساعت ۶
ا.ت: باشه...میتونم بیام
کوک: ممنونم(لبخند)میام دنبالت..منتظر باش
ا.ت: خواهش میکنم...من دیگه باید برم..فعلا
کوک: فعلا(لبخند)
"ویو کوک"
"اون واقعا دختر مهربونیه..خیلی بی نقص و زیباست..من واقعا ازش خوشم اومده..اما چطور باید بهش بگم؟"
"ویو ا.ت"
"رسیدم خونه و یه دوش بیست مینی گرفتم..اومدم بیرون و با بینا تماس گرفتم"
"مکالمه"
ا.ت: سلام بینا
بینا: ا.ت باید ببینمت!
ا.ت: چی شده؟؟
بینا: فقط منتظرم باش..فعلا!
"چند مین بعد"
ا.ت: فکر کنم بینا اومد..
*********
ا.ت: سلا...
بینا: وای وای وای ا.تیییی یه اتفاق عالی افتاددد(ذوق)
ا.ت: چی شده دختر؟(خنده)
بینا: ته...تهیونگگگ
ا.ت: خبب؟؟
p19
کوک: خب...امروز وقتت خالیه؟؟
ا.ت: اوهوم...چطور؟
کوک: یه مهمونی دعوتم..میخواستم امروز برم خرید اگر میتونی باهام بیا
ا.ت: خب..ساعت چند؟
کوک: حدودا ساعت ۶
ا.ت: باشه...میتونم بیام
کوک: ممنونم(لبخند)میام دنبالت..منتظر باش
ا.ت: خواهش میکنم...من دیگه باید برم..فعلا
کوک: فعلا(لبخند)
"ویو کوک"
"اون واقعا دختر مهربونیه..خیلی بی نقص و زیباست..من واقعا ازش خوشم اومده..اما چطور باید بهش بگم؟"
"ویو ا.ت"
"رسیدم خونه و یه دوش بیست مینی گرفتم..اومدم بیرون و با بینا تماس گرفتم"
"مکالمه"
ا.ت: سلام بینا
بینا: ا.ت باید ببینمت!
ا.ت: چی شده؟؟
بینا: فقط منتظرم باش..فعلا!
"چند مین بعد"
ا.ت: فکر کنم بینا اومد..
*********
ا.ت: سلا...
بینا: وای وای وای ا.تیییی یه اتفاق عالی افتاددد(ذوق)
ا.ت: چی شده دختر؟(خنده)
بینا: ته...تهیونگگگ
ا.ت: خبب؟؟
۸.۹k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.