یو

ܠߊ‌یܭ؟ܭߊ‌ܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊ‌ܠو

☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑
استاد سرد اما جذاب
پارت :62

راستی یادم رفت بگما مامان من و مامان هانا

و یونگ و هانا رفتن خرید عروسی و منم تک

و تنها نشستم توی خونه رفتم یکم پفیلا

درست کردم و به سمت تلویزیون رفتم و

روشنش کردم و یه سریال کیدراما گذاشتم تا

ببینم جای حساسش بود داشتن برای بو"س

به هم نزدیک میشدن که گوشیم زنگ خورد هه

فکر کردین جواب میدم؟ داشتن ادامه سریالو

میدیدم که ارههه داره میبوستش نههه،نههههه

چرا قط شد که یادم افتاد تلفن خونه به مودم

وصله و وقتی زنگ میخوره قط میشع و به

تلفن نگاهی انداختم که دیدم داره خودشو

پاره میکنه هووف به سمتش رفتم تا ببینم کیه

ا.ت : الو؟بله؟

م ا.ت :سلامت رفته گل بچینه یا گلاب بیاره دختره ....(بوق)
دیدگاه ها (۱۴)

من اومدممم#سیگمایی_خودش_همجنسگراست #بی_تی_اس #نفر_بعدی_در_ک...

#سیگمایی_خودش_همجنسگراست #بی_تی_اس #نفر_بعدی_در_کار_نیست #ج...

ܠߊ‌یܭ؟ܭߊ‌ܩܝ̇ߺࡅ߳؟ܦ̇ߊ‌ܠو☆ ★ ✮ ★ ☆𖤐⭒๋࣭ ⭑𖤐⭒๋࣭ ⭑استاد سرد اما جذا...

#سیگمایی_خودش_همجنسگراست #بی_تی_اس #نفر_بعدی_در_کار_نیست #ج...

پارت ۶۱ فیک ازدواج مافیایی

⁵⁴چند دقیقه بعد جونگکوک خیلی حالش بد بود و احساس کرد قلبش نم...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط