پارت بعدی رو هم زود میزارم بدون شرط
ا.ت که آلبالو شده بود
+هوی انقدر زود پیش نرو
و ران که اصلا به حرفاش اهمیت نمیداد
_عشقم میشه باکرگی... صب کن باکره ای...
+آره من باکره ام
_خب خب بزار ببینمش
+نه تولو خدا(سرخ).
ران نزدیک شد دکمه های میراهنش رو باز کرد خب بریم برای کار کردن
+آرو باشه؟
_خب بستگی داره
........🔞به سنت نگاه بنداز بعد بیا
ران کمربندش رو باز کرد دکمه شلوارش رو باز کرد و خم شد ا.ت رو بوسیدن و لبش رو گاز گرفت تا خون بیاد بعد دستش رو از خطوت سینه تا شکمش کشید و دستش رو برد زیر لباس شروع کرد به ماساژ س*ینه و نیشگون گرفتن نوک سینه
+آهه هی آروم
_هی؟؟؟ نو نو ددی
+ددی؟
ران محکم فشار داد برای تهدید ا.ت
+آه باشه ددی آروم تر
_هنوز که شروع نشده
+شت...
ران دکمه لباس ا.ت رو باز کرد سینه های ا.ت رو مک زد و رفت پایین تر زیپ شلوار ا.ت رو باز کرد [خندم میاد چرا؟] بعد شروع کرد به مکیدن عضوش بعد از چند دقیقه از اونجا دل کند بعد یکی از انگشتاش رو واردش کرد
+هو...یعنی ددی ...اه انقدر یهویی کار ...اه نکن.
_بابا تازه یکیش رفت داخل
ران بعد از گشاد شدن اونجا دوتا انگشت دیگه بهش اضافه کرد
+آه لطفا هق...هق
_هممم داری گریه میکنی
+نه احمق درد داره
ران نیشخند زد
_بیخیالش من ادامه میدم
ران بلند شد دکمه پیراهن خودش رو باز کرد و با دی*ک ش*ق عشقم ران مواجه میشوید
+هوی اون دسته بیب رو میخوای بکنی داخل..
_دسته بیل؟یعنی انقدر بزرگه
+آره ...آه..
ران تنظیم کرد همرو کرد داخل و ا.ت یَک ناله بلند بیرون داد که ران رو بیشتر وادار میکر ولی یلحظه
_چرا انقدر گرمه نکنه ...
بله ا.ت ب دلیل باکره بودن خون ریخت بیرون و...
_هوراااااا باکره بودنت رو من لغو کردم
+من ی دختر پاک بودم تو منو فاسد کردی
_دفعه بعد اسم بچه هامون رو چی بزاریم
+احمق من دارم از درد میمیرم
ران شروع کرد به تلنبه زدن و ا.ت ناله میکرد ران با نوک سینه های اون ورجه وورجه میکرد و میلیسد و مارک میزاشت
<افتر دو ساعت>
ران کارش تموم شد و از داخل ا.ت کشید بیرون
_آخخخخ چقدر حال داد
ا.ت رو برداشت برد حموم گزاشت داخل وان خودش یه دو دیقه فوری دوش گرفت رفت ملحفه هارو گذاشت داخل لباسشویی و برگشت ا.ت داخل حمون خوابش برده بود
ران داخل ذهنش:
پس عشق اینه
رفت جلو و ا.ت رو شست بعد از تیشرت های مشکی خودش بش داد و گزاشتتش روی تخت و گزاشت بخوابه به ریندو زنگ زد گفت :ریندو نیا خونه .ریندو بیچاره مجبور شد شب کنار کوکوچان عزیز بخوابه ....
فردا صبح
از زبان ا.ت
واو جه سقف خوشگلی اصلا اینجا...اهان خونه دوست پسرمه آخ ماهام چقدر بی حسه .
+رااان ؟
ران که مثل باد سریع اومد
_یبار دیگه بگو
+ران
_جونم نفسم کجات درد دارع
+کوفت همه جای من درد داره
_اشکال نداره خوب میشه
+گشنمه
_صبحونه حاضره بیا بریم
رفتیم طبقه پاییم پنکیک و شیر و آب مرتقال و مربا و... بود رفتم نشستم واقعا گشنم بود خوردم
_خب ی چیزی میخواستم بگم
+همم<دهن پر>
_اولین دختری هستی که عاشقش شدم .
+تو هم اولین پسری هستی
_خوشحالم
+دو...دوست...دا...رم
_نشنیدم
+دوروغ نگووووو💢
_خب نشنیدم
+کریییی مگه میگم دوست دارم عاشقتم۰💢
_خودشه
*ران بغل کردن پیشی عصبیش.
_منم منم
پارت بعدی رو میزارم چون ۳۰ شدیم
+هوی انقدر زود پیش نرو
و ران که اصلا به حرفاش اهمیت نمیداد
_عشقم میشه باکرگی... صب کن باکره ای...
+آره من باکره ام
_خب خب بزار ببینمش
+نه تولو خدا(سرخ).
ران نزدیک شد دکمه های میراهنش رو باز کرد خب بریم برای کار کردن
+آرو باشه؟
_خب بستگی داره
........🔞به سنت نگاه بنداز بعد بیا
ران کمربندش رو باز کرد دکمه شلوارش رو باز کرد و خم شد ا.ت رو بوسیدن و لبش رو گاز گرفت تا خون بیاد بعد دستش رو از خطوت سینه تا شکمش کشید و دستش رو برد زیر لباس شروع کرد به ماساژ س*ینه و نیشگون گرفتن نوک سینه
+آهه هی آروم
_هی؟؟؟ نو نو ددی
+ددی؟
ران محکم فشار داد برای تهدید ا.ت
+آه باشه ددی آروم تر
_هنوز که شروع نشده
+شت...
ران دکمه لباس ا.ت رو باز کرد سینه های ا.ت رو مک زد و رفت پایین تر زیپ شلوار ا.ت رو باز کرد [خندم میاد چرا؟] بعد شروع کرد به مکیدن عضوش بعد از چند دقیقه از اونجا دل کند بعد یکی از انگشتاش رو واردش کرد
+هو...یعنی ددی ...اه انقدر یهویی کار ...اه نکن.
_بابا تازه یکیش رفت داخل
ران بعد از گشاد شدن اونجا دوتا انگشت دیگه بهش اضافه کرد
+آه لطفا هق...هق
_هممم داری گریه میکنی
+نه احمق درد داره
ران نیشخند زد
_بیخیالش من ادامه میدم
ران بلند شد دکمه پیراهن خودش رو باز کرد و با دی*ک ش*ق عشقم ران مواجه میشوید
+هوی اون دسته بیب رو میخوای بکنی داخل..
_دسته بیل؟یعنی انقدر بزرگه
+آره ...آه..
ران تنظیم کرد همرو کرد داخل و ا.ت یَک ناله بلند بیرون داد که ران رو بیشتر وادار میکر ولی یلحظه
_چرا انقدر گرمه نکنه ...
بله ا.ت ب دلیل باکره بودن خون ریخت بیرون و...
_هوراااااا باکره بودنت رو من لغو کردم
+من ی دختر پاک بودم تو منو فاسد کردی
_دفعه بعد اسم بچه هامون رو چی بزاریم
+احمق من دارم از درد میمیرم
ران شروع کرد به تلنبه زدن و ا.ت ناله میکرد ران با نوک سینه های اون ورجه وورجه میکرد و میلیسد و مارک میزاشت
<افتر دو ساعت>
ران کارش تموم شد و از داخل ا.ت کشید بیرون
_آخخخخ چقدر حال داد
ا.ت رو برداشت برد حموم گزاشت داخل وان خودش یه دو دیقه فوری دوش گرفت رفت ملحفه هارو گذاشت داخل لباسشویی و برگشت ا.ت داخل حمون خوابش برده بود
ران داخل ذهنش:
پس عشق اینه
رفت جلو و ا.ت رو شست بعد از تیشرت های مشکی خودش بش داد و گزاشتتش روی تخت و گزاشت بخوابه به ریندو زنگ زد گفت :ریندو نیا خونه .ریندو بیچاره مجبور شد شب کنار کوکوچان عزیز بخوابه ....
فردا صبح
از زبان ا.ت
واو جه سقف خوشگلی اصلا اینجا...اهان خونه دوست پسرمه آخ ماهام چقدر بی حسه .
+رااان ؟
ران که مثل باد سریع اومد
_یبار دیگه بگو
+ران
_جونم نفسم کجات درد دارع
+کوفت همه جای من درد داره
_اشکال نداره خوب میشه
+گشنمه
_صبحونه حاضره بیا بریم
رفتیم طبقه پاییم پنکیک و شیر و آب مرتقال و مربا و... بود رفتم نشستم واقعا گشنم بود خوردم
_خب ی چیزی میخواستم بگم
+همم<دهن پر>
_اولین دختری هستی که عاشقش شدم .
+تو هم اولین پسری هستی
_خوشحالم
+دو...دوست...دا...رم
_نشنیدم
+دوروغ نگووووو💢
_خب نشنیدم
+کریییی مگه میگم دوست دارم عاشقتم۰💢
_خودشه
*ران بغل کردن پیشی عصبیش.
_منم منم
پارت بعدی رو میزارم چون ۳۰ شدیم
۸.۲k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.