سناریو
"درخواستی"
تصور کن که:اعضا فکر میکنن بهشون خیانت کردی و سال ها توی یه اتاق دربسته شکنجت میدن...و بعد این همه مدت میفهمن اشتباه کردن:)
نامجون:*آروم بدون اینکه نگاهت کنه دستتاتو باز میکنه میخواد موهاتو نوازش کنه که...*نه...من لیاقت تورو ندارم*با بغض زیر چشمی نگات میکنه و بعد سریع چشماشو پاک میکنت و به بیرون زل میزنه*برو...لطفا برو و خوشبخت شو...!
جین:*به جای زخمات نگاه میکنه و صورتتو نوازش میکنه*من چیکار کردم...من با عروسک خوشگلم چیکار کردم...
شوگا:*دستاتو باز میکنه و جیمین رو نشونت میده* این پسره خیلی پسر مهربونیه...میتونه عشقی من بهت ندادم رو بهت بده...میتونه جای من زخماتو ببنده...خیلی وقته دوستت داشت...پشیمونم که خودمو کنار نکشیدم*روبه جیمین میکنه و دستشو رو شونش میزاره*من نتونستم خوشبختش کنم جیمین...ولی تو قول بده خوشبختش کنی!*این میگه و بی سر و صدا خودشو از پشت بوم پایین میندازه*من لیاقت زندگی ندارم:)
جیهوپ:*بلند بلند گریه میکنه و روی زخمای روی بدنت دست میکشه...*نهههه...نه...من چیکار کردم...*میخواست با شیشه شکستهی روی زمین به خودش آسیب بزنه که تو جلوشو میگیری*
ا.ت:دی...دیگه باورم کردی؟نه؟
جیهوپ:من چیکار کنم ا.ت...من باید چیکار کنم...
ا.ت:هیشششش...فقط...فقط بعد این همه سال بغلم کن:)
جیمین:*میره یه جای دور و تا میتونه خودشو زخمی میکنه*آخ...پس ا.ت این همه وقت...اینارو تحمل کرده...*با یکم جونی که براش مونده خودشو بهت میرسونه*
ا.ت:جی...جیمن!چه بلایی سرت اومده!
جیمین:*دستشو میزاره رو صورتت و بعد شلاقی رو که باهاش کتکت میزد به دستت میده*ا.ت...کتکم بزن! انقدر بزن که بتونم دوباره تو چشات نگاه کنم...!
تهیونگ:*به سمتت میدووعه و محکم بغلت میکنه* میدونستم...میدونستم تو اینکارو باهام نمی...
ا.ت:آخ...تهیونگ...داری اذیتم میکنی...
تهیونگ:*به دستا و لباساش که خونی شده زل میزنه و بعد با چشماش که پر شرم و بغضه نگات میکنه*منو ببخش عزیزم...منو ببخش!
جونگ کوک:*میاد طرفت، لباشو رو لبات میزاره و اشک هاش صورتتو خیس میکنه* چرا گذاشتم انقدر زجر بکشی...چرا به تویی شک کردم که برام ثابت شدهای...بیا بریم خونه ا.ت...قول میدم تقاص این همه سالو پس بدم...ولی نه با نبودنت...
پیام ناشناس:
https://harfeto.timefriend.net/16686896605464
جواب پیام ناشناس:
@pyamenashenas
تصور کن که:اعضا فکر میکنن بهشون خیانت کردی و سال ها توی یه اتاق دربسته شکنجت میدن...و بعد این همه مدت میفهمن اشتباه کردن:)
نامجون:*آروم بدون اینکه نگاهت کنه دستتاتو باز میکنه میخواد موهاتو نوازش کنه که...*نه...من لیاقت تورو ندارم*با بغض زیر چشمی نگات میکنه و بعد سریع چشماشو پاک میکنت و به بیرون زل میزنه*برو...لطفا برو و خوشبخت شو...!
جین:*به جای زخمات نگاه میکنه و صورتتو نوازش میکنه*من چیکار کردم...من با عروسک خوشگلم چیکار کردم...
شوگا:*دستاتو باز میکنه و جیمین رو نشونت میده* این پسره خیلی پسر مهربونیه...میتونه عشقی من بهت ندادم رو بهت بده...میتونه جای من زخماتو ببنده...خیلی وقته دوستت داشت...پشیمونم که خودمو کنار نکشیدم*روبه جیمین میکنه و دستشو رو شونش میزاره*من نتونستم خوشبختش کنم جیمین...ولی تو قول بده خوشبختش کنی!*این میگه و بی سر و صدا خودشو از پشت بوم پایین میندازه*من لیاقت زندگی ندارم:)
جیهوپ:*بلند بلند گریه میکنه و روی زخمای روی بدنت دست میکشه...*نهههه...نه...من چیکار کردم...*میخواست با شیشه شکستهی روی زمین به خودش آسیب بزنه که تو جلوشو میگیری*
ا.ت:دی...دیگه باورم کردی؟نه؟
جیهوپ:من چیکار کنم ا.ت...من باید چیکار کنم...
ا.ت:هیشششش...فقط...فقط بعد این همه سال بغلم کن:)
جیمین:*میره یه جای دور و تا میتونه خودشو زخمی میکنه*آخ...پس ا.ت این همه وقت...اینارو تحمل کرده...*با یکم جونی که براش مونده خودشو بهت میرسونه*
ا.ت:جی...جیمن!چه بلایی سرت اومده!
جیمین:*دستشو میزاره رو صورتت و بعد شلاقی رو که باهاش کتکت میزد به دستت میده*ا.ت...کتکم بزن! انقدر بزن که بتونم دوباره تو چشات نگاه کنم...!
تهیونگ:*به سمتت میدووعه و محکم بغلت میکنه* میدونستم...میدونستم تو اینکارو باهام نمی...
ا.ت:آخ...تهیونگ...داری اذیتم میکنی...
تهیونگ:*به دستا و لباساش که خونی شده زل میزنه و بعد با چشماش که پر شرم و بغضه نگات میکنه*منو ببخش عزیزم...منو ببخش!
جونگ کوک:*میاد طرفت، لباشو رو لبات میزاره و اشک هاش صورتتو خیس میکنه* چرا گذاشتم انقدر زجر بکشی...چرا به تویی شک کردم که برام ثابت شدهای...بیا بریم خونه ا.ت...قول میدم تقاص این همه سالو پس بدم...ولی نه با نبودنت...
پیام ناشناس:
https://harfeto.timefriend.net/16686896605464
جواب پیام ناشناس:
@pyamenashenas
۱۰۲.۸k
۰۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.