مافیا جذااااب مغرور p:24
ا.ت : چرا گفتی نه وایسا اول همه سوالام رو جواب میدی بعد اینکه سوال تموم شد ری اکشن نشون میدی
کوک : باشه
ا.ت : خب چرا گفتی که میخوام پیش سوجون همون پسری که داخل بار بود باشم ؟
کوک : پس اسمش سوجونه
ا.ت : جواب سوالم رو بده لطفا *آروم که خیلی کنجکاوه
کوک : چون دوست پسرته
ا.ت : چرا گفتی عاشقمی در حالی که خودت دوست دختر داری ؟
کوک : چون دوست دارم
ا.ت : چرا لبم رو بوسیدی ؟
کوک : خب لب کسی که دوستش دارم رو بوسیدم
ا.ت : چرا تا قبل از اینکه بیام مشروب میخوردی ؟
کوک : چون کسی که دوست ش داشتم منو دوست نداشت
ا.ت : مگه کی بود و چرا گفتی من تو اون وضعیت گذاشتمت ؟
کوک : تو بودی و چون که دوست داشتم ولی تو یکی دیگه رو دوست داشتی
ا.ت : مغرم داشت منفجر می شد
ا.ت : من دوست پسر ندارم * صدای بلند و گریه میکنه
کوک : ولی سوجون کی بود *صدای بلند و یه چند قطره اشک ریخت
ا.ت : اون دوستم بود وقتی که ایران بودم مجازی منو یونا با سوجون و رزی آشنا شدیم *صداش یکم بلند بود
کوک : اول بیت آروم شیم اینجا یه جای کار میلنگه . من تا حالا دوست دختر نداشتم * آروم
ا.ت : یونا بهم گفت از ته شنیده *آروم ولی چند قطره اشک ریخت ولی زود پاکشون کرد
کوک : چرا گریه میکنی؟
ا.ت : چون دوست دارم
کوک : ولی ته گفت که تو حتی چند شب با سوجون از اون کارا کردی *چند قطره اشک ریخت
ا.ت : من هنوز باکره م *چند قطره اشک ریخت
کوک : یعنی تو سوجونو دوست نداری و اونم همینطور
ا.ت : آره تازه اون دوست دختر داره و دوست دخترش منو میشناسهو میدونه رابطه ما خواهر برادری هست و...
شرطا (کم میزارم):
۱۰ تا لایک
۷۰ تایی شیم
۲۰ تا کامنت
کوک : باشه
ا.ت : خب چرا گفتی که میخوام پیش سوجون همون پسری که داخل بار بود باشم ؟
کوک : پس اسمش سوجونه
ا.ت : جواب سوالم رو بده لطفا *آروم که خیلی کنجکاوه
کوک : چون دوست پسرته
ا.ت : چرا گفتی عاشقمی در حالی که خودت دوست دختر داری ؟
کوک : چون دوست دارم
ا.ت : چرا لبم رو بوسیدی ؟
کوک : خب لب کسی که دوستش دارم رو بوسیدم
ا.ت : چرا تا قبل از اینکه بیام مشروب میخوردی ؟
کوک : چون کسی که دوست ش داشتم منو دوست نداشت
ا.ت : مگه کی بود و چرا گفتی من تو اون وضعیت گذاشتمت ؟
کوک : تو بودی و چون که دوست داشتم ولی تو یکی دیگه رو دوست داشتی
ا.ت : مغرم داشت منفجر می شد
ا.ت : من دوست پسر ندارم * صدای بلند و گریه میکنه
کوک : ولی سوجون کی بود *صدای بلند و یه چند قطره اشک ریخت
ا.ت : اون دوستم بود وقتی که ایران بودم مجازی منو یونا با سوجون و رزی آشنا شدیم *صداش یکم بلند بود
کوک : اول بیت آروم شیم اینجا یه جای کار میلنگه . من تا حالا دوست دختر نداشتم * آروم
ا.ت : یونا بهم گفت از ته شنیده *آروم ولی چند قطره اشک ریخت ولی زود پاکشون کرد
کوک : چرا گریه میکنی؟
ا.ت : چون دوست دارم
کوک : ولی ته گفت که تو حتی چند شب با سوجون از اون کارا کردی *چند قطره اشک ریخت
ا.ت : من هنوز باکره م *چند قطره اشک ریخت
کوک : یعنی تو سوجونو دوست نداری و اونم همینطور
ا.ت : آره تازه اون دوست دختر داره و دوست دخترش منو میشناسهو میدونه رابطه ما خواهر برادری هست و...
شرطا (کم میزارم):
۱۰ تا لایک
۷۰ تایی شیم
۲۰ تا کامنت
۱۰.۶k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.