رمان عشق مافیای من پارت 23💓🔞
از خوشحالی خابم نمیبرد توی کل اتاق میدویدم و قدم میزدم
وسط اتاق دوتا پله بود پاهام گیر کرد به پله و افتادم.... پشتم یکی ایستاده بود تا خاست حرف بزنه پرت شدم توی بغلش.... نمیتونستم ببینمش ولی سریع بلند شدم و به کره ای معذرت خاهی کردم و تعظیم کردم....
✧خوبی بیبی؟ چرا نخابیدی
+(اون سونگ جین بود) مـ ممن.... همینجوری یکم بدخاب شدم اومدم یکم راه برم....
✧(آروم اومد سمتم و منم چسبیدم به دیوار دستشو مثل فیلما گذاشت کنار صورتم و بدون پلک زدن بهم نگاه میکرد.... خاستم برم کنار ولی نزاشت و گفت) کی گفته اجازه ی دروغ گفتن داری؟ 😠
+دروغغ؟
✧من خودم پیش سونگ جین بودم وقتی با هاجون و هانول حرف زد و فک کردی نمیدونم پیام دادین؟ من اگه بخام میتونم پیاماتونم تک به تک بگم ولی خب بزار همینجور بمونه...
+آآقا من وا...
✧دوباره تکرار کن 😠
+..... ببخشید ددی من چیز خاصی نگفته بودم برای همین یادم نبود باید بگم
✧بیبی چون تازه اومدی چیزی بهت نمیگم ولی اینجا ساعت دوازده به بعد حق پیام دادن یا آنلاین شدن نداری....
+آآخه چرا؟؟ 🙁
✧چون باید تنبیه بشی تا یاد بگیری به ددی دروغ نگی😠بخای میتونم چیز دیگه ای در نظر بگیرم ولی اونوقت از درد خابت نمیبره
+نـ نه نه ببخشید قول میدم آنلاین نمیشم😞
✧خوبه بیبی حالا میتونی بری
(خاستم برم که دستمو گرفت و چسبوندم به دیوار....)
+نمیتونم برم؟
✧آههه آخه چرا اینقد کیوت و هاتی
+چـ چی..... دددی خاهش میکنم بزارید بـ برم للطفا... من الان آمادگی ندارم😶
✧نترس بیبی (با صدای بم ادامه داد) آمم فقط یه بوسه ی کوچیکه... آمادگی نمیخاد
+ولیی...
✧بهتره همراهی کنی تا کار دیگه ای نکنم
+(چرااااا تمومش کنیدد من ازتون متنفرم🤧) چـچشم😞
✧آفرین بیبی میخام راضیم کنیا😈
+چـچشم
لباشو محکم چسبوند به لبم اینقدر محکم میبوسید که لبم پر از خون شد و نمیتونستم حتی نفس بکشم.... فقط منتظر بودم تموم بشه که افتادم روی زمین و تا خاستم بلند بشم اومد و روم خابید و محکم تر ادامه داد خون از کنار لبم روی زمین میریخت ولی نمیتونستم تکون بخورم.... دعا میکردم ولم کنه دیگه گریم گرفته بود ولی تحمل کردم که یهو جی هون با صدای هق هق و ناله های خفه شده بین این همه بوسه ی خشن اومد توی اتاق....
☆اینجا چه خبره؟ 😡
سونگ جین بلند شد و لبشو با دست پاک کرد و گفت..
✧اولا باید تنبیه میشد برای دروغش دوما نتونستم جلوی خودمو بگیرم ببخشید
☆جین برو توی اتاق فوراااا😡
...
#کیدراما #کیپاپ #زیبای_حقیقی #مونبین #بی_تی_اس #بلک_پینک #کوک #جیمین #تهیونگ #شوگا #جیهوپ #جین #نامجون #کره #جنی #لیسا #رزی #جیسو #پری_وزنه_بردار #قاشق_طلایی #قانون_پدرا #چالش #فلاور_دنس #آهنگ #سرگرمی #عاشقان_ماه #سرگرمی #باحال #زندگی #بازیگران #خوانندگان #روباه_نه_دم #گل_برفی
وسط اتاق دوتا پله بود پاهام گیر کرد به پله و افتادم.... پشتم یکی ایستاده بود تا خاست حرف بزنه پرت شدم توی بغلش.... نمیتونستم ببینمش ولی سریع بلند شدم و به کره ای معذرت خاهی کردم و تعظیم کردم....
✧خوبی بیبی؟ چرا نخابیدی
+(اون سونگ جین بود) مـ ممن.... همینجوری یکم بدخاب شدم اومدم یکم راه برم....
✧(آروم اومد سمتم و منم چسبیدم به دیوار دستشو مثل فیلما گذاشت کنار صورتم و بدون پلک زدن بهم نگاه میکرد.... خاستم برم کنار ولی نزاشت و گفت) کی گفته اجازه ی دروغ گفتن داری؟ 😠
+دروغغ؟
✧من خودم پیش سونگ جین بودم وقتی با هاجون و هانول حرف زد و فک کردی نمیدونم پیام دادین؟ من اگه بخام میتونم پیاماتونم تک به تک بگم ولی خب بزار همینجور بمونه...
+آآقا من وا...
✧دوباره تکرار کن 😠
+..... ببخشید ددی من چیز خاصی نگفته بودم برای همین یادم نبود باید بگم
✧بیبی چون تازه اومدی چیزی بهت نمیگم ولی اینجا ساعت دوازده به بعد حق پیام دادن یا آنلاین شدن نداری....
+آآخه چرا؟؟ 🙁
✧چون باید تنبیه بشی تا یاد بگیری به ددی دروغ نگی😠بخای میتونم چیز دیگه ای در نظر بگیرم ولی اونوقت از درد خابت نمیبره
+نـ نه نه ببخشید قول میدم آنلاین نمیشم😞
✧خوبه بیبی حالا میتونی بری
(خاستم برم که دستمو گرفت و چسبوندم به دیوار....)
+نمیتونم برم؟
✧آههه آخه چرا اینقد کیوت و هاتی
+چـ چی..... دددی خاهش میکنم بزارید بـ برم للطفا... من الان آمادگی ندارم😶
✧نترس بیبی (با صدای بم ادامه داد) آمم فقط یه بوسه ی کوچیکه... آمادگی نمیخاد
+ولیی...
✧بهتره همراهی کنی تا کار دیگه ای نکنم
+(چرااااا تمومش کنیدد من ازتون متنفرم🤧) چـچشم😞
✧آفرین بیبی میخام راضیم کنیا😈
+چـچشم
لباشو محکم چسبوند به لبم اینقدر محکم میبوسید که لبم پر از خون شد و نمیتونستم حتی نفس بکشم.... فقط منتظر بودم تموم بشه که افتادم روی زمین و تا خاستم بلند بشم اومد و روم خابید و محکم تر ادامه داد خون از کنار لبم روی زمین میریخت ولی نمیتونستم تکون بخورم.... دعا میکردم ولم کنه دیگه گریم گرفته بود ولی تحمل کردم که یهو جی هون با صدای هق هق و ناله های خفه شده بین این همه بوسه ی خشن اومد توی اتاق....
☆اینجا چه خبره؟ 😡
سونگ جین بلند شد و لبشو با دست پاک کرد و گفت..
✧اولا باید تنبیه میشد برای دروغش دوما نتونستم جلوی خودمو بگیرم ببخشید
☆جین برو توی اتاق فوراااا😡
...
#کیدراما #کیپاپ #زیبای_حقیقی #مونبین #بی_تی_اس #بلک_پینک #کوک #جیمین #تهیونگ #شوگا #جیهوپ #جین #نامجون #کره #جنی #لیسا #رزی #جیسو #پری_وزنه_بردار #قاشق_طلایی #قانون_پدرا #چالش #فلاور_دنس #آهنگ #سرگرمی #عاشقان_ماه #سرگرمی #باحال #زندگی #بازیگران #خوانندگان #روباه_نه_دم #گل_برفی
۵.۴k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.