ایستگاه باران پارت ۹
لباس بیمارستان رو در اوردم ا/ت برگشت دید پیرهن ندارم روشو کرد اون ور جیغ کشید چرا پیرهنتو در اوردی _دااا چجوری لباس میپوشیدم +عا راست میگی _تازه شلوارمم باید در بیارم از اونجایی ک نمیتونم حرکت کنم باید کمکم کنی بپوشمش همونطوری چشم بسته پیرهنو داد بهم منم اروم پوشیدمش یکم درد داشتم اما به رو خودم نیاوردم گفتم پوشیدم برگرد کمکم کن بلند شم اومد دستمو گرفت اروم از تخت اومدم پایین وایستادم یکم اینو اونور میشدم تعادلمو حفظ کردم و از لبه ی تخت کمک گرفتم
_ا/ت میخوام شلوارمو در بیارم شلواری ک دستش بود و گذاشت رو تخت چشماشو بست و از کمرم گرفت ک نیوفتم _ا/ت +هومم _یچی دیگرم باید بدی + چی؟ _ باکسرمو +دا ینی الان هیچی تو پات نداری؟ _نه ندارم برو (ویو ا/ت) از خجالت داشتم اب میشدم این همه مدت تاخالا لختشو ندیده بودم رفتم سمت ساک باکسرشو برداشتم دادم چشم بسته میرفتم ک خوردم بهش +عاا ببخشید اروم اونو پوشید و شلوارشم پوشید و گفت حالا چشماتو واکن وا کردم پلیورشد دادم بهش ک موقع پوشیدنش گفت من لخت شدم باید خجالت بکشم تو چرا قرمز شدی بعد با گوشیش زنگ زد به کوک اونم اومد و سواد ماشین شدیم (تو ماشین) +کوک منو همین بغلا پیاده کن تاکسی بگیرم برم خونه _مگ نگفتم میمونی پیش خودم +تهیونگا من خونه زندگی دارم برم دوباره میام پیشت تازه لباس راحتی هم ندارم _دلیل خوبی نبود و قانع نشدم +اه وقتی یچیزی رو جدی میگی دیگ ایچی نظرتو عوض نمیکنه ااییش خندید و گفت حالا شب میای پیش خودم میخوابی!
تا پارت ۱۰ میزارم اگ شرطارو برسونید ساعت ۲. ۴تا پارت دیگ هم میزارم
شرط ۱۵ تا لایک ۵ تا کامنت ۵ تا فالو
بخدااا ک مسلمون نیستین😂🗽
از اکسپلور میبینید فالو کنید وانشاتای دیگ هم قراره بزارم فعلا 🙂🍃
_ا/ت میخوام شلوارمو در بیارم شلواری ک دستش بود و گذاشت رو تخت چشماشو بست و از کمرم گرفت ک نیوفتم _ا/ت +هومم _یچی دیگرم باید بدی + چی؟ _ باکسرمو +دا ینی الان هیچی تو پات نداری؟ _نه ندارم برو (ویو ا/ت) از خجالت داشتم اب میشدم این همه مدت تاخالا لختشو ندیده بودم رفتم سمت ساک باکسرشو برداشتم دادم چشم بسته میرفتم ک خوردم بهش +عاا ببخشید اروم اونو پوشید و شلوارشم پوشید و گفت حالا چشماتو واکن وا کردم پلیورشد دادم بهش ک موقع پوشیدنش گفت من لخت شدم باید خجالت بکشم تو چرا قرمز شدی بعد با گوشیش زنگ زد به کوک اونم اومد و سواد ماشین شدیم (تو ماشین) +کوک منو همین بغلا پیاده کن تاکسی بگیرم برم خونه _مگ نگفتم میمونی پیش خودم +تهیونگا من خونه زندگی دارم برم دوباره میام پیشت تازه لباس راحتی هم ندارم _دلیل خوبی نبود و قانع نشدم +اه وقتی یچیزی رو جدی میگی دیگ ایچی نظرتو عوض نمیکنه ااییش خندید و گفت حالا شب میای پیش خودم میخوابی!
تا پارت ۱۰ میزارم اگ شرطارو برسونید ساعت ۲. ۴تا پارت دیگ هم میزارم
شرط ۱۵ تا لایک ۵ تا کامنت ۵ تا فالو
بخدااا ک مسلمون نیستین😂🗽
از اکسپلور میبینید فالو کنید وانشاتای دیگ هم قراره بزارم فعلا 🙂🍃
۱۳.۷k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.