دوباره ۱۸سالگی
دوباره ۱۸سالگی
جونگکوک و دوستاش هر روز مدرسه برای من قلدری میکردن از اونجا شروع شد ک...
تمیز کردن کلاس نوبت جونگکوک بود و دوستاش إما و الکس منو گرفتن. آوردن ت سالن بسکتبال و جونگ کوک گفت امروز تمیز کردن سالن و کلاس نوبت منه میشه یکم جر زنی کنیم تو تمیز کنی؟نگران نباش کسی نمیفهمه...
ویو سوهی:وقتی اینو گفت اعصبانی شدم و میخواستم ی مشت تو صورتش خالی کنم (سوهی جان اینکارو کن تا آرمیا جنازتو براش ببرن)و غرورم بهم اجازه نمیداد ک اینکارو کنم منم بهش گفتم نه اینکارو نمیکنم
کوک:عه چه غلطا باشه کاری میکنم تا ب غلط کردن بیوفتی
سوهی:برو گمشو ت خواب ببینی همچین کاری کنم (خودت گمشو)
کوک :اوک خودت خواستی الکس إما صندلی و بیارین و دستشو بگیرین
ویو سوهی:وقتی اینو گفت ترسیدم و نکران بودم یعنی میخواد چکار کنه(کاری ک ت نمیتونی😏)
ی صندلی آوردن منو گرفتن و گذاشتن رو صندلی و دستامو گرفتن
سوهی:هی چکار میکنینن
کوک:خودت میدونی خانوم سوهی
سوهی:اینکارتون جرمههه
کوک:آدم کردن ک جرم نیس
یه سیلی بهم زد
و بعد اتو آورد (اتو از کجا دراومد😂)
سوهی:هیییی چ.ی ینی چی؟
ویو سوهی:کوک هیچی نگفت ولی معلوم بود خیلی عصبانی بود و اتو رو ب برق زد و...
گذاشت روی پاهام از دردش داشتم جیغ میکشیدم جیغ من کل سالن و پر کرده بود ولی معلم ورزش اون روز کلید سالن و ب اونا داده بود و صدای من ب بیرون نمیرفت
خیلیییی درد داشت و میسوخت و انگار اون پام بی حس شده بود کل صورتم عرق کرده بود و میترسیدم و کلا نمیدونستم چکار کنم و خیلی بی حال شده بودم
کوک:خوب نظرت با پای سفید بعدیت چیه؟
سوهی:لط.ف.ا ب..س
کوک:نمیخوای چیزی بگی؟هان؟
سوهی:....
کوک:خوب انگار هنوز نفهمیدی هان ؟؟
ویو سوهی:من باز هم نمیتونستم غرورمو زیر پا بذارم و اینکارو کنم ولی از طرفی درد اتو زیاد بود خیلی میترسیدم..إما و الکس میخندیدن و از این کار کوک لذت میبردن
انقد بی حال شده بودم و درد داشتم ک دیدم کوک ی پای دیگه منو گرفته
سوهی:نههههه بسه خواه.ش میکنمممم(با گریه)
کوک :انجام میدی یا نه؟(با عصبانیت)
سوهی:(هیچی نگف)(همچنان اشک میریخت)
داشتم ب حرف جونگ کوک فک میکردم ک کوک ی اتوی دیگه رو پاهام گذاشت
واقعا درد داشت و خیلی جیغ میکشیدم و گریه میکردم
کوک:اوههه دختره لوس چقد جیغ میکشی بهتره خفه شیو صدا گریه و جیغتو نشنوم
کوک:اون خیلی خوشگل بود ولی نمیتونست رو من تاثیری بذاره و باید کاری میکردم ک ادب شه و ب حرفای ما گوش کنه(کل مدرسه ازشون حساب میبردن)
ب الکس گفتم دختره رو خفه کنه
ک الکس شروع کرد ب لباش و ..... و دختره إما اونو گرفته بود و سوهی فقط اشک میریخت جونگ کوک با بی محلی از سالن خارج شد...
جونگکوک و دوستاش هر روز مدرسه برای من قلدری میکردن از اونجا شروع شد ک...
تمیز کردن کلاس نوبت جونگکوک بود و دوستاش إما و الکس منو گرفتن. آوردن ت سالن بسکتبال و جونگ کوک گفت امروز تمیز کردن سالن و کلاس نوبت منه میشه یکم جر زنی کنیم تو تمیز کنی؟نگران نباش کسی نمیفهمه...
ویو سوهی:وقتی اینو گفت اعصبانی شدم و میخواستم ی مشت تو صورتش خالی کنم (سوهی جان اینکارو کن تا آرمیا جنازتو براش ببرن)و غرورم بهم اجازه نمیداد ک اینکارو کنم منم بهش گفتم نه اینکارو نمیکنم
کوک:عه چه غلطا باشه کاری میکنم تا ب غلط کردن بیوفتی
سوهی:برو گمشو ت خواب ببینی همچین کاری کنم (خودت گمشو)
کوک :اوک خودت خواستی الکس إما صندلی و بیارین و دستشو بگیرین
ویو سوهی:وقتی اینو گفت ترسیدم و نکران بودم یعنی میخواد چکار کنه(کاری ک ت نمیتونی😏)
ی صندلی آوردن منو گرفتن و گذاشتن رو صندلی و دستامو گرفتن
سوهی:هی چکار میکنینن
کوک:خودت میدونی خانوم سوهی
سوهی:اینکارتون جرمههه
کوک:آدم کردن ک جرم نیس
یه سیلی بهم زد
و بعد اتو آورد (اتو از کجا دراومد😂)
سوهی:هیییی چ.ی ینی چی؟
ویو سوهی:کوک هیچی نگفت ولی معلوم بود خیلی عصبانی بود و اتو رو ب برق زد و...
گذاشت روی پاهام از دردش داشتم جیغ میکشیدم جیغ من کل سالن و پر کرده بود ولی معلم ورزش اون روز کلید سالن و ب اونا داده بود و صدای من ب بیرون نمیرفت
خیلیییی درد داشت و میسوخت و انگار اون پام بی حس شده بود کل صورتم عرق کرده بود و میترسیدم و کلا نمیدونستم چکار کنم و خیلی بی حال شده بودم
کوک:خوب نظرت با پای سفید بعدیت چیه؟
سوهی:لط.ف.ا ب..س
کوک:نمیخوای چیزی بگی؟هان؟
سوهی:....
کوک:خوب انگار هنوز نفهمیدی هان ؟؟
ویو سوهی:من باز هم نمیتونستم غرورمو زیر پا بذارم و اینکارو کنم ولی از طرفی درد اتو زیاد بود خیلی میترسیدم..إما و الکس میخندیدن و از این کار کوک لذت میبردن
انقد بی حال شده بودم و درد داشتم ک دیدم کوک ی پای دیگه منو گرفته
سوهی:نههههه بسه خواه.ش میکنمممم(با گریه)
کوک :انجام میدی یا نه؟(با عصبانیت)
سوهی:(هیچی نگف)(همچنان اشک میریخت)
داشتم ب حرف جونگ کوک فک میکردم ک کوک ی اتوی دیگه رو پاهام گذاشت
واقعا درد داشت و خیلی جیغ میکشیدم و گریه میکردم
کوک:اوههه دختره لوس چقد جیغ میکشی بهتره خفه شیو صدا گریه و جیغتو نشنوم
کوک:اون خیلی خوشگل بود ولی نمیتونست رو من تاثیری بذاره و باید کاری میکردم ک ادب شه و ب حرفای ما گوش کنه(کل مدرسه ازشون حساب میبردن)
ب الکس گفتم دختره رو خفه کنه
ک الکس شروع کرد ب لباش و ..... و دختره إما اونو گرفته بود و سوهی فقط اشک میریخت جونگ کوک با بی محلی از سالن خارج شد...
۴.۸k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.