معامله..۱۰..
یهو از پشتمیزنن توی گردنبکهیون و هجوم میبرن به سمت ا/ت و بازش می کنن بکهیون رو رو به صندلی میبندن و با ا/ت فرار می کند توی راه هر سه حالت رو می پرسند ولی ا/ت از شوک ترس هیچ حرفی نمیزنه وقتی میرسن در خونه اعضا نامجون و جیهوپ میرن داخل ولی تهیونگ میمونه و با ا/ت حرف میزنه
تهیونگ :
کجا گروگان گرفتنت؟! چطوری بردنت؟! چرا وقتی بهوش اومدی نگفتی به خودمن زنگ بزنن؟!
چرا حرف نمیزنی؟؟؟؟؟
ا/ت یهو بیهوش شد و افتاد روی پای تهیونگ فکر ا/ت برای کیوت بازی روی پاش خوابیده ولی بعد فهمید که ا/ت بیهوش شده و سریع رفت سمت بیمارستان وقتی رسیدیم اونجا ا/ت رو بغل کرد و سریع برد داخل بیمارستان تهیونگ اصلا اهمیت نمیداد که آرمی ها اونجا جیغ میزدن که تهیونگ رو دیدند و سریع خودش رو به پرستار رسوند.
وقتی پرستار ا/ت رو برد پیش دکتر یهو بکهیون اسلحه ای روی سرتهیونگ گذاشت و...
تهیونگ :
کجا گروگان گرفتنت؟! چطوری بردنت؟! چرا وقتی بهوش اومدی نگفتی به خودمن زنگ بزنن؟!
چرا حرف نمیزنی؟؟؟؟؟
ا/ت یهو بیهوش شد و افتاد روی پای تهیونگ فکر ا/ت برای کیوت بازی روی پاش خوابیده ولی بعد فهمید که ا/ت بیهوش شده و سریع رفت سمت بیمارستان وقتی رسیدیم اونجا ا/ت رو بغل کرد و سریع برد داخل بیمارستان تهیونگ اصلا اهمیت نمیداد که آرمی ها اونجا جیغ میزدن که تهیونگ رو دیدند و سریع خودش رو به پرستار رسوند.
وقتی پرستار ا/ت رو برد پیش دکتر یهو بکهیون اسلحه ای روی سرتهیونگ گذاشت و...
۶۴.۲k
۱۱ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.