"تيمارستان صورتی " پارت هفتم
ویو ا/ت
باید برم ی جوری به جیمین زنگ بزنم...باید ازش کمک بخوام..گوشیم رو باید ازشون بگیرم..
ا/ت:میشه گوشیم رو بهم بدی؟
+که زنگ بزنی به اون مرتیکه؟
ا/ت:کی رو میگی؟
+همون که باهاش فرار کردی
ا/ت:اون ی دوست عادیه
+از کجا باور کنم؟
ا/ت:باور کن من اصن دوسش ندارم..اون فقط دوستمه
+باشه گوشیتو میارم..ولی ببین اگه بخوای سرم شیره بمالی..هم ی بلایی سر تو میارم هم سر اون مرتیکه..
ا/ت:معلومه که نه باور کن..
گوشیم رو برام آورد خب باید زود به جیمین زنگ بزنم..
ا/ت:جیمین؟تویی؟
÷بفرمایید
ا/ت:جیمین تو نیستی نه ؟من اشتباه زنگ زدم ببخشید.
÷شما با آقای جیمین چیکار دارین؟
ا/ت:میشه گوشی رو بهش بدین..بگید ا/تم
جیمین:الو ..ا/ت؟
ا/ت:جیمین؟جیمین تروخدا کمکم کن.
جیمین:چیشده؟ا/ت کجایی؟
ا/ت:جیمین ببین قاتل خانوادم منو دزدیده ..اون مافیاس ..راستی کی اول گوشی رو جواب داد؟
جیمین:نجاتت میدم اسمش چیه؟راستش مهم نیست اون کی بود حالا اسمش رو پیدا کن بهم بگو.
ا/ت:باشه ..
یهویی اومد داخل..
ا/ت:باشه جی آ..کار نداری ..؟بای
+گشنت نیست؟
ا/ت:امم نه ..چیزه اسمت چیه؟
+من؟من جونگ هی
ا/ت :عاا خوشبختم..
از اونجایی که من روی صندلی نشسته بودم و دور صندلی چرخید و پشت سرم ایستاد..
ی شیشه گرفت زیر گلوم
+چی فک کردی؟منو احمق فرض کردی؟ هوم؟میخوای منو لو بدی؟کور خوندی ..مگه نگفتم سرم شیره نمال
ا/ت:مم..ممن چی کار کردم؟
+که میخوای فرار کنی اره..
شیشه رو کشید روی دستم.
ا/ت:ایییی..چیکار میکنییی
حالا چجوری به جیمین بگم..یادم افتاد گوشی رو قطع نکردم پس همه چیز رو شنیده..
ویو جیمین
اون عوضی با ا/ت چیکار کرد؟
جیمین:کانگ بیا اینجا
÷بله قربان
جیمین:جونگ هی..یکی از مافیا هاست ..ته توش رو در بیار..
÷بله چشم..
جیمین:ا/ت هنوز نمیدونه که من کیم..نباید از این چیزی بفهمه..
÷قربان آدرسی ازش پیدا نکردم اما ی ایده دارم چطوره که...
جیمین:عالیه پس کاراش رو انجام بده هر چه سریعتر ..
÷بله چشم..
.
.
.
خب چطور بود؟امیدوارم خوشتون بیاد.حمایت کنید✨️🐰🤍
باید برم ی جوری به جیمین زنگ بزنم...باید ازش کمک بخوام..گوشیم رو باید ازشون بگیرم..
ا/ت:میشه گوشیم رو بهم بدی؟
+که زنگ بزنی به اون مرتیکه؟
ا/ت:کی رو میگی؟
+همون که باهاش فرار کردی
ا/ت:اون ی دوست عادیه
+از کجا باور کنم؟
ا/ت:باور کن من اصن دوسش ندارم..اون فقط دوستمه
+باشه گوشیتو میارم..ولی ببین اگه بخوای سرم شیره بمالی..هم ی بلایی سر تو میارم هم سر اون مرتیکه..
ا/ت:معلومه که نه باور کن..
گوشیم رو برام آورد خب باید زود به جیمین زنگ بزنم..
ا/ت:جیمین؟تویی؟
÷بفرمایید
ا/ت:جیمین تو نیستی نه ؟من اشتباه زنگ زدم ببخشید.
÷شما با آقای جیمین چیکار دارین؟
ا/ت:میشه گوشی رو بهش بدین..بگید ا/تم
جیمین:الو ..ا/ت؟
ا/ت:جیمین؟جیمین تروخدا کمکم کن.
جیمین:چیشده؟ا/ت کجایی؟
ا/ت:جیمین ببین قاتل خانوادم منو دزدیده ..اون مافیاس ..راستی کی اول گوشی رو جواب داد؟
جیمین:نجاتت میدم اسمش چیه؟راستش مهم نیست اون کی بود حالا اسمش رو پیدا کن بهم بگو.
ا/ت:باشه ..
یهویی اومد داخل..
ا/ت:باشه جی آ..کار نداری ..؟بای
+گشنت نیست؟
ا/ت:امم نه ..چیزه اسمت چیه؟
+من؟من جونگ هی
ا/ت :عاا خوشبختم..
از اونجایی که من روی صندلی نشسته بودم و دور صندلی چرخید و پشت سرم ایستاد..
ی شیشه گرفت زیر گلوم
+چی فک کردی؟منو احمق فرض کردی؟ هوم؟میخوای منو لو بدی؟کور خوندی ..مگه نگفتم سرم شیره نمال
ا/ت:مم..ممن چی کار کردم؟
+که میخوای فرار کنی اره..
شیشه رو کشید روی دستم.
ا/ت:ایییی..چیکار میکنییی
حالا چجوری به جیمین بگم..یادم افتاد گوشی رو قطع نکردم پس همه چیز رو شنیده..
ویو جیمین
اون عوضی با ا/ت چیکار کرد؟
جیمین:کانگ بیا اینجا
÷بله قربان
جیمین:جونگ هی..یکی از مافیا هاست ..ته توش رو در بیار..
÷بله چشم..
جیمین:ا/ت هنوز نمیدونه که من کیم..نباید از این چیزی بفهمه..
÷قربان آدرسی ازش پیدا نکردم اما ی ایده دارم چطوره که...
جیمین:عالیه پس کاراش رو انجام بده هر چه سریعتر ..
÷بله چشم..
.
.
.
خب چطور بود؟امیدوارم خوشتون بیاد.حمایت کنید✨️🐰🤍
۶.۳k
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.