زندگی سخت (اسمش تغییر کرد) فصل ۲ پارت۳
ات ویو
لباسامو پوشیدم سوار موتور مدل بالام شدم و راه افتادم تو اون جشن قرار بود سه مافیای اول جهان رو معرفی کنن هوفففففف مافیا شدن خیلی باحاله
رسیدم
قبلش ماسک زدم که شناسایی نشم
رفتم داخل پوففف از مهمونی بدم میاد همه لباساشون خیلیییییی باز بود چقدر بدم میاد فقط من بودم که بلوز شلوار پوشیده بودم به هر حال توجهی نکردم و هدفون گذاشتم تو گوشم و یه ویسکی ۹۰٪ برداشتم و سر کشیدم من عادت دارم پس مست نشدم یهو صدای مین هوا رئیس مافیا ها اومد که بهترین ها رو انتخاب کنه
مین هوا: سلام بر همه می خوام بهترین مافیا های۲۰۲۳ رو انتخاب کنم خببببببب اولین مافیا........ خشم شب(ات)...... دومین مافیا بنگتن بویز...... سومین مافیا..... اف ال او لطفا اسامی انتخاب شده بیاد رو صحنه و ماسک هاشون رو بردارن
رفتم رو صحنه بنگتن بویز هفت نفر بودن و اف ال او دونفر منم که یه نفر
مین هوا: ماسک هاتون رو بردارین هممون مساک هامون رو در اوردیم باورم نمیشه بنگتن بویز اعضا بودن معلومه اونها ام تعجب کردن به درک هوفففف یهو یکی صدام کرد هوانگ ات برگشتم و با یکیاز دشمنام روبه رو شدم
ات: ها(سرد همه حرفاش کلا سرده)
دشمن: می خوام بکشمت
ات: به درک
دشمن: یعنی چی
ات: همه همینو میگن و آخرش خودشون می میرن پس گمشو
دشمن بیا ببینم
از صحنه رفتم پایین روبه روش
ات: ها
اصلحشو گرفت جلوم یهو منم اصلحمو گرفتم بهش شلیک کردم خونش پاشید رو صورتم لبخندی زدم
ات: هوففففففف بی مغز
دوباره رفتم رو صحنه که دیدم دهن همه بازه دارن به من نگاه می کنن
ات: ها؟
بعد از اون رفتیم پایین و مهمونی تموم شد دیدم اعضا اومدن طرفم
اعضا: اتتتتتتتتت
ات: ها؟
ته: چقدر دلمون برات تنگ شده بود
جین: خوبی؟
ات: آره الان چرا اینارو می پرسن؟
کوک: چون دلمون برات تنگ شده بود
جیمین: میای خونمون
ات: نه
نامجون: بیا دیگه....
ات: یه سوال؟ شما الان مافیایین؟
شوگا: پس چی؟
ات: خیلی احساساتی این
نامجون: ات خودتی؟ مطمئنی؟
ات: نه من تغییر کردم
جی هوپ: حالا می یای خونمون؟
ات: نچ
یونگی: بیا وگرنه اینا تا صبح مخمو می خورن
....
غروب شایدم زودتر می زارم
لباسامو پوشیدم سوار موتور مدل بالام شدم و راه افتادم تو اون جشن قرار بود سه مافیای اول جهان رو معرفی کنن هوفففففف مافیا شدن خیلی باحاله
رسیدم
قبلش ماسک زدم که شناسایی نشم
رفتم داخل پوففف از مهمونی بدم میاد همه لباساشون خیلیییییی باز بود چقدر بدم میاد فقط من بودم که بلوز شلوار پوشیده بودم به هر حال توجهی نکردم و هدفون گذاشتم تو گوشم و یه ویسکی ۹۰٪ برداشتم و سر کشیدم من عادت دارم پس مست نشدم یهو صدای مین هوا رئیس مافیا ها اومد که بهترین ها رو انتخاب کنه
مین هوا: سلام بر همه می خوام بهترین مافیا های۲۰۲۳ رو انتخاب کنم خببببببب اولین مافیا........ خشم شب(ات)...... دومین مافیا بنگتن بویز...... سومین مافیا..... اف ال او لطفا اسامی انتخاب شده بیاد رو صحنه و ماسک هاشون رو بردارن
رفتم رو صحنه بنگتن بویز هفت نفر بودن و اف ال او دونفر منم که یه نفر
مین هوا: ماسک هاتون رو بردارین هممون مساک هامون رو در اوردیم باورم نمیشه بنگتن بویز اعضا بودن معلومه اونها ام تعجب کردن به درک هوفففف یهو یکی صدام کرد هوانگ ات برگشتم و با یکیاز دشمنام روبه رو شدم
ات: ها(سرد همه حرفاش کلا سرده)
دشمن: می خوام بکشمت
ات: به درک
دشمن: یعنی چی
ات: همه همینو میگن و آخرش خودشون می میرن پس گمشو
دشمن بیا ببینم
از صحنه رفتم پایین روبه روش
ات: ها
اصلحشو گرفت جلوم یهو منم اصلحمو گرفتم بهش شلیک کردم خونش پاشید رو صورتم لبخندی زدم
ات: هوففففففف بی مغز
دوباره رفتم رو صحنه که دیدم دهن همه بازه دارن به من نگاه می کنن
ات: ها؟
بعد از اون رفتیم پایین و مهمونی تموم شد دیدم اعضا اومدن طرفم
اعضا: اتتتتتتتتت
ات: ها؟
ته: چقدر دلمون برات تنگ شده بود
جین: خوبی؟
ات: آره الان چرا اینارو می پرسن؟
کوک: چون دلمون برات تنگ شده بود
جیمین: میای خونمون
ات: نه
نامجون: بیا دیگه....
ات: یه سوال؟ شما الان مافیایین؟
شوگا: پس چی؟
ات: خیلی احساساتی این
نامجون: ات خودتی؟ مطمئنی؟
ات: نه من تغییر کردم
جی هوپ: حالا می یای خونمون؟
ات: نچ
یونگی: بیا وگرنه اینا تا صبح مخمو می خورن
....
غروب شایدم زودتر می زارم
۶.۳k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.