💜سناریو💜(درخواستی)
💜سناریو💜(درخواستی)
(وقتی موقع خوردن قرص افسردگی موچتو میگیرن)
نامجون:عزیزم چرا هیچی به من نگفتی..اصلا بلند شو وسایلو آماده کنم برم پیک نیک..بلند شو
ا.ت:خوب بلدی خرم کنی(در حال پاک کردن اشکاش)
جین:ورد واید بیوتی من اینجوری نبودا ... باید دستپخت منو بخوری افسردگی یادت میره
ا.ت:🥲^_^
شوگا:پیشی من چش شده؟کدوم حرومزاده ای تورو ناراحت کرده که اینجوری شدی؟(بغض)
جیهوپ:امیدم..تو اگه ناراحت باشی من چیکار کنم؟چجوری خوشحال باشم؟(بغض)
جیمین:عشقم نبینم ناراحتیتو...اصلا بیا بیرم باهم موچی هامو بخوریم
تهیونگ:ا.ت جونم توروخدا دیگه کاری با خودت نکنی...اصلا بیا منو با بالشت بزن..دیگه به یونتان نمیگم بیوفته دنبالت( بچه گریش گرفت)
ا.ت:یاا ته ته گریه نکن( بغض)
جونگ کوک:ا.ت این تویی؟چرا تغییر کردی عزیزم؟بگو ببینم کی باعث شده اینجوری بشی تا برم قبرشو از الان آماده کنم.(بغلت میکنه)
موچی جان درخواستتو نوشتم ولی ۲تاش مونده ببخشید فردا باید زود بیدار برم مدرسه پروندمو بگیرم؛
بد شد به شیرینی بودن خودتون ببخشید:>
(وقتی موقع خوردن قرص افسردگی موچتو میگیرن)
نامجون:عزیزم چرا هیچی به من نگفتی..اصلا بلند شو وسایلو آماده کنم برم پیک نیک..بلند شو
ا.ت:خوب بلدی خرم کنی(در حال پاک کردن اشکاش)
جین:ورد واید بیوتی من اینجوری نبودا ... باید دستپخت منو بخوری افسردگی یادت میره
ا.ت:🥲^_^
شوگا:پیشی من چش شده؟کدوم حرومزاده ای تورو ناراحت کرده که اینجوری شدی؟(بغض)
جیهوپ:امیدم..تو اگه ناراحت باشی من چیکار کنم؟چجوری خوشحال باشم؟(بغض)
جیمین:عشقم نبینم ناراحتیتو...اصلا بیا بیرم باهم موچی هامو بخوریم
تهیونگ:ا.ت جونم توروخدا دیگه کاری با خودت نکنی...اصلا بیا منو با بالشت بزن..دیگه به یونتان نمیگم بیوفته دنبالت( بچه گریش گرفت)
ا.ت:یاا ته ته گریه نکن( بغض)
جونگ کوک:ا.ت این تویی؟چرا تغییر کردی عزیزم؟بگو ببینم کی باعث شده اینجوری بشی تا برم قبرشو از الان آماده کنم.(بغلت میکنه)
موچی جان درخواستتو نوشتم ولی ۲تاش مونده ببخشید فردا باید زود بیدار برم مدرسه پروندمو بگیرم؛
بد شد به شیرینی بودن خودتون ببخشید:>
۶.۶k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.