تک پارتی jin

وقتی از تور برمیگرده خونه

ا.ت + جین _


+ از دوش اومدم بیرون و نگاهی به ساعت انداختم ساعت ۷ جین قرار بود بیاد و الان ساعت ۵ بود از قبل میز شام رو چیده بودم الان باید کمی به خودم میرسیدم رفتم و آرایش کردم و لباسی که برای امروز انتخاب کرده بودم رو پوشیدم . کمی خونه رو تمیز کردم که تایم بگزره که بلاخره صدای در زده شد رفتم و در رو باز کردم خود هندسامش بود سریع پریدم بغلش
+ دلم برات تنگ شده بود
_ منم همینطور عشقم
+ از بغلش بیرون اومدم و به صورتش نگاه کردم . بغض کردم و نتونستم اشکامو کنترل کنم
_ اومدم داخل و در رو بستم بوسیدمش و گفتم دیگه گریه نداریم که زندگیم من نیستم
+ میدونم ولی خیلی دلم برات تنگ شده بود
_ اشکاشو پاک کردم و چشماشو بوسیدم برای اینکه ارومش کنم گفتم عزیزم من الان اینجام و دیگه باهمیم .... اوه چه بوی خوبی
+ آره واست غذای مورد علاقتو پختم
_ ولی این بوی خوب عطر تنت بود عشقم
+ یاا جین تو خیلی خوب بلدی چطوری لاس بزنی
_ میدونم ... در ضمن فکر نکن لباست از چشمم دور مونده هات
+ اصلا چیزی هست که از چشم تو دور بمونه ... حالا اینو ولش لباس بهم میاد
_ چون دوست دختر منی حتی اگه گونی بپوشیم بهت میاد
+ فقط چون دوست دختر توام
_ شاید یکمم بخاطر اینکه جذابی
+میخندم .. خب جناب کیم تشریف نمیارین شام میل کنیم
_ در حالت عادی افتخار نمی‌دادم ولی چون گشنمه میام
+ حتی این اداهاتم دوست دارم
_ تو همچیه منو دوست داری