خوناشام پارت ۸
مایا پاشد و دوید پیش کوریا.
بقیه بادیگاردا:اونجان بگیرینشون
_فرار کنننن
«شلیک نکنین من اون دختر ج.نده رو زنده میخوام.
مایا
همچین با کوریا فرار کردیم که باد هم به گردمون نمیرسید.
رفتیم سمت در پارک که بله درش بسته بود.
صدای پاهاشون میومد
باصدای یواش
_مایا فرار کن.من سرگرمشون میکنم
+نه من بدون تو هیچ جایی نمیرم.
_گفتم برووو
+نمیرم
_مایااا
+باشه بابا ولی اگ چیزیت بشه قبل از اینکه بمیری خودم میکشمت
_باشه بابا فقط برووو
مایا رفت و کوریا تنها موند
کوریا چطوری باید تنهایی با صد نفر میجنگید؟
قرار بود زنده بمونه؟
یا نه
همچیز با گذر زمان مشخص میشه
.
.
.
.
ب(بادیگارد) اونجاست بگیرینش
کوریا همچین دوید سمتشون که بعضیا خودشون رو گم کردن. با پوتین خوشگل و مشکیش همیچین میزدشون که نگو انگار کوریا صد نفر بود و اونا یک نفر. بارونم اون رو زیبا تر کرده بود.شاید خیس شده بود ولی ازششو داشت. با مشت نفر آخری رو زد.
بله یکی میخواست از پشت کوریا رو بزنه که فهمید. مشتش تو چند سانتی متری سر کوریا بود که یکی زد تو کلش.
_مایا، چرا برگشتی مگه نگفتم خطرناکه.
+ولی جونتو نجات دادما
_مرسی ولی دیگه هیچوقت از این کارا نکن
+باشه بابا
_کوریا مایا رو بغل کرد
+صب کن لبت چیشده؟؟؟
_چیزی نیست ولش
+نه بیا بریم بشورش
_ولش بابا.پشت سرم بیا
+(به معنی باشه سرشو تکون داد)
با سرعت نسبتا زیاد از اونجا دور شدن
این داستان ادامه دارد...
شرط پارت بعدی
۱۲ لایک
۱۰کامنت
💋لاویو💋
بقیه بادیگاردا:اونجان بگیرینشون
_فرار کنننن
«شلیک نکنین من اون دختر ج.نده رو زنده میخوام.
مایا
همچین با کوریا فرار کردیم که باد هم به گردمون نمیرسید.
رفتیم سمت در پارک که بله درش بسته بود.
صدای پاهاشون میومد
باصدای یواش
_مایا فرار کن.من سرگرمشون میکنم
+نه من بدون تو هیچ جایی نمیرم.
_گفتم برووو
+نمیرم
_مایااا
+باشه بابا ولی اگ چیزیت بشه قبل از اینکه بمیری خودم میکشمت
_باشه بابا فقط برووو
مایا رفت و کوریا تنها موند
کوریا چطوری باید تنهایی با صد نفر میجنگید؟
قرار بود زنده بمونه؟
یا نه
همچیز با گذر زمان مشخص میشه
.
.
.
.
ب(بادیگارد) اونجاست بگیرینش
کوریا همچین دوید سمتشون که بعضیا خودشون رو گم کردن. با پوتین خوشگل و مشکیش همیچین میزدشون که نگو انگار کوریا صد نفر بود و اونا یک نفر. بارونم اون رو زیبا تر کرده بود.شاید خیس شده بود ولی ازششو داشت. با مشت نفر آخری رو زد.
بله یکی میخواست از پشت کوریا رو بزنه که فهمید. مشتش تو چند سانتی متری سر کوریا بود که یکی زد تو کلش.
_مایا، چرا برگشتی مگه نگفتم خطرناکه.
+ولی جونتو نجات دادما
_مرسی ولی دیگه هیچوقت از این کارا نکن
+باشه بابا
_کوریا مایا رو بغل کرد
+صب کن لبت چیشده؟؟؟
_چیزی نیست ولش
+نه بیا بریم بشورش
_ولش بابا.پشت سرم بیا
+(به معنی باشه سرشو تکون داد)
با سرعت نسبتا زیاد از اونجا دور شدن
این داستان ادامه دارد...
شرط پارت بعدی
۱۲ لایک
۱۰کامنت
💋لاویو💋
۱۴.۵k
۳۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.