پارت ۳
فردا:
جیسونگ رفت به اون عمارت ، عمارت پدرش که جزو پولدارترین های جهان بود
دستیار پدر جیسونگ که اسمش سم عه :سلام آقا خیلی خوش اومدین پدرتون بالا تو دفترش منتظره تونه
جیسونگ: باشه
جیسونگ رفت بالا تو دفتر پدرش
هان: چه عجب بلاخره پسر احمقمون و ما دیدیم
جیسونگ: بس کن پدر تو چون فقط من نمیخواستم کار تو رو ادامه بدم اینطوری میگی
هان: دقیقا و حالا هم به خاطر همون دلیل باید اینجا رو امضا کنی (خنده)
جیسونگ: این چیه؟
هان: این یه برگه اس که توش نوشته که تو دیگه نمیخوای پسر من باشی و منو از تو ولی ات حذف میکنی فهمیدی؟ (داد)
جیسونگ: من از خدامه که دیگه همچین آدمی پدرم نباشه(داد)
و جیسونگ اون برگه رو امضا میکنه و میاد بیرون از اون اعمارت
ویو لینو:
امروز میخواستم برم خونه ی هان چون باید باهاش حرف میزدم که....
جیسونگ رفت به اون عمارت ، عمارت پدرش که جزو پولدارترین های جهان بود
دستیار پدر جیسونگ که اسمش سم عه :سلام آقا خیلی خوش اومدین پدرتون بالا تو دفترش منتظره تونه
جیسونگ: باشه
جیسونگ رفت بالا تو دفتر پدرش
هان: چه عجب بلاخره پسر احمقمون و ما دیدیم
جیسونگ: بس کن پدر تو چون فقط من نمیخواستم کار تو رو ادامه بدم اینطوری میگی
هان: دقیقا و حالا هم به خاطر همون دلیل باید اینجا رو امضا کنی (خنده)
جیسونگ: این چیه؟
هان: این یه برگه اس که توش نوشته که تو دیگه نمیخوای پسر من باشی و منو از تو ولی ات حذف میکنی فهمیدی؟ (داد)
جیسونگ: من از خدامه که دیگه همچین آدمی پدرم نباشه(داد)
و جیسونگ اون برگه رو امضا میکنه و میاد بیرون از اون اعمارت
ویو لینو:
امروز میخواستم برم خونه ی هان چون باید باهاش حرف میزدم که....
۲۱۷
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.