بردگی سر قمار پارت۱۴و۱۵
تاريخ: ۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۲
موضوع: بردگی سرقمار پارت۱۴و ۱۵
که دیدم توتخت همه جاخونیه عین مرده ها افتاده(نویسنده=بااین کاری ک شما کردی زنده مونده شانس اورده)
برام مهم نبود چون من کیم تهیونگ رئیس بزرگ ترین باندخلافکارو مافیا به اسم پادشاه سیاه بخاطر یه جوجه رنگی ناراحت بشم؟ههه
تهیونگ=نارو خانمممم
بعد چند دقیقه دیدم النا اومد اهه باز این پیداش شد (النا دختر نارو رئیس خدمتکارای عمارت چند روز مشکلی براش پیش میاد که مادرش جای خودش میزاره و عاشق تهیونگه و هرخدمتکاری نگا تهیونگ کنه با اون طرفه)
النا=جانم ارباب کاری داشتین
که از جانمش عصبی شدم گردنش گرفتم چسبوندم به دیوار
تهیونگ=ببین جنده من اربابتم پس بجز ارباب حرف دیگه بزنی میدم فلکت کنن فهمیدیییییییییی
النا=هق هق چشم ارباب 😭😭😭😭😭😭
تهیونگ=ببر صداتو
اههه این دختره رو مخه خیلی ا/ت میزدم اخش در نیومد مگر اینکه زیاد درد داشته باشه این نزده گریه میکنه
اندازخمش زمین حتی رد انگشتامم رو گردنش نبودکه اینجور زار میزد ایشش
تهیونگ=این دختره رو تخت میبینی؟اتاق یکی از خدمتکارا بهش میدی بعدم اول خوبش کن فهمیدییییی
النا=چشم ارباب
تهیونگ =حالا برو سراغش حالش خوب شد به عنوان خدمتکار شخصی و هرکس هرچی بهش گف باید بکنه حتی نگهبانا فهمیدیی خطاییم کرد خودت ادبش کن
النا=هق چشم ارباب ولی ارباب من هق میتونم خدمتکار شخصیتون باشما این دختر ...
که نزاشتم حرفش ادامه بده بلند داد زدم
تهیونگ=همیننننن که گفتمممممم
النا=چشم ارباب
بعد حرفش به اتاق رفتم خوابیدم.....
ا/ت++
با دردبدی بلند شدم تو اتاقم نبودم که یه دختری وارد شد از بس ارایش کرده بود عین وزق شده بودعق چندشم شددرفکر بودم که گف
النا=هوی دختر من النام رئیس کل خدمتکارا از الان وای میستی هرکار میگم میکنی
ا.ت=چشم
به زور همراه دختره رفتم که گف
النا=کل سالن تمیز میکنی فهمیدی
ا.ت=بله خانم
الناچندش رف
دشتم کارامو میکردم که یه خدمتکار اومد محکم کوبید بهم عصبی شدم بلند شدم گفتم
ا.ت=کوریی
که خودش به زمین زد
که یه دفعه چندش رسید
النا=سانیا چطورشده؟
سانیا=این دختره منو زدم مجبورم کرد کاراش بکنم
از دروغش دهنم باز موند
النا=هایی جنده شب بمون تاحساب زبون ریزیت برسم
ا.ت=اما
النا=اما نداریم گمشو
همه خدمتکارا راجب تنبیه. امشبم حرف میزدن
ارباب صدام زد رفتم تو اتاقش لباس چرک دادبرم بشورم که پام لیز خورد کل لباسا ریخت
تهیونگ،=هوییی دس پا چلفتی به چه حقی لباسام ریختیییی
بقیش در کامنت میزارم
موضوع: بردگی سرقمار پارت۱۴و ۱۵
که دیدم توتخت همه جاخونیه عین مرده ها افتاده(نویسنده=بااین کاری ک شما کردی زنده مونده شانس اورده)
برام مهم نبود چون من کیم تهیونگ رئیس بزرگ ترین باندخلافکارو مافیا به اسم پادشاه سیاه بخاطر یه جوجه رنگی ناراحت بشم؟ههه
تهیونگ=نارو خانمممم
بعد چند دقیقه دیدم النا اومد اهه باز این پیداش شد (النا دختر نارو رئیس خدمتکارای عمارت چند روز مشکلی براش پیش میاد که مادرش جای خودش میزاره و عاشق تهیونگه و هرخدمتکاری نگا تهیونگ کنه با اون طرفه)
النا=جانم ارباب کاری داشتین
که از جانمش عصبی شدم گردنش گرفتم چسبوندم به دیوار
تهیونگ=ببین جنده من اربابتم پس بجز ارباب حرف دیگه بزنی میدم فلکت کنن فهمیدیییییییییی
النا=هق هق چشم ارباب 😭😭😭😭😭😭
تهیونگ=ببر صداتو
اههه این دختره رو مخه خیلی ا/ت میزدم اخش در نیومد مگر اینکه زیاد درد داشته باشه این نزده گریه میکنه
اندازخمش زمین حتی رد انگشتامم رو گردنش نبودکه اینجور زار میزد ایشش
تهیونگ=این دختره رو تخت میبینی؟اتاق یکی از خدمتکارا بهش میدی بعدم اول خوبش کن فهمیدییییی
النا=چشم ارباب
تهیونگ =حالا برو سراغش حالش خوب شد به عنوان خدمتکار شخصی و هرکس هرچی بهش گف باید بکنه حتی نگهبانا فهمیدیی خطاییم کرد خودت ادبش کن
النا=هق چشم ارباب ولی ارباب من هق میتونم خدمتکار شخصیتون باشما این دختر ...
که نزاشتم حرفش ادامه بده بلند داد زدم
تهیونگ=همیننننن که گفتمممممم
النا=چشم ارباب
بعد حرفش به اتاق رفتم خوابیدم.....
ا/ت++
با دردبدی بلند شدم تو اتاقم نبودم که یه دختری وارد شد از بس ارایش کرده بود عین وزق شده بودعق چندشم شددرفکر بودم که گف
النا=هوی دختر من النام رئیس کل خدمتکارا از الان وای میستی هرکار میگم میکنی
ا.ت=چشم
به زور همراه دختره رفتم که گف
النا=کل سالن تمیز میکنی فهمیدی
ا.ت=بله خانم
الناچندش رف
دشتم کارامو میکردم که یه خدمتکار اومد محکم کوبید بهم عصبی شدم بلند شدم گفتم
ا.ت=کوریی
که خودش به زمین زد
که یه دفعه چندش رسید
النا=سانیا چطورشده؟
سانیا=این دختره منو زدم مجبورم کرد کاراش بکنم
از دروغش دهنم باز موند
النا=هایی جنده شب بمون تاحساب زبون ریزیت برسم
ا.ت=اما
النا=اما نداریم گمشو
همه خدمتکارا راجب تنبیه. امشبم حرف میزدن
ارباب صدام زد رفتم تو اتاقش لباس چرک دادبرم بشورم که پام لیز خورد کل لباسا ریخت
تهیونگ،=هوییی دس پا چلفتی به چه حقی لباسام ریختیییی
بقیش در کامنت میزارم
۷۰.۵k
۱۶ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.