پارت9
#پارت9
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
بهسا داشت گریه میکرد که چپ چپ نگاهی بهش کردم , متوجه ی نگاهم شد و خودشو جمع کردم
پاشدم که ترسیده هینی کشید و لرزی به تنش افتاد
+ تا شام میتونی راحت باشی
۲ساعت دیگه برمیگردم خونه
آبغوره گریت تموم شده باشه
اشکاشو پاک کرد و آهی کشید ، لبشو به دندون گرفته بود تا اشک نریزه
+ خوش ندارم با این قیافه ببینمت آخرشب
یکم به خودت برس
میفهمی چی میگم که....؟
حرفمو زدم و از خونه زدم بیرون و به سمیه تذکر دادم تا مراقب بهسا باشه!! ممکن بود بخواد فرارکنه و خیالاتی به سرش بزنه
بعد از اینکه چرخی تو شهر زدم و کارامو انجام دادم برگشتم خونه....
بوی غذا اشتهامو باز کرده بود ، به سمیه دستور دادم تا میزو بچینه
میز که چیده شد ، رو به سمیه گفتم:
+ دختره کجاست؟؟
_ تو اتاقشه آقا
+ اتاقش؟ کی بهش اتاق داده ؟
دستپاشه گفت:
_من... من فک کردم که....
محکم کوبیدم روی میز و فریاد زدم:
+ تو غلط کردی که فک کردی
اون دختر تو اتاق من میخوابه فهمیدی؟ نبینم دیگه سرخود کاری کنی سمیه
#دخترکوچولویمن👧🏻💧
بهسا داشت گریه میکرد که چپ چپ نگاهی بهش کردم , متوجه ی نگاهم شد و خودشو جمع کردم
پاشدم که ترسیده هینی کشید و لرزی به تنش افتاد
+ تا شام میتونی راحت باشی
۲ساعت دیگه برمیگردم خونه
آبغوره گریت تموم شده باشه
اشکاشو پاک کرد و آهی کشید ، لبشو به دندون گرفته بود تا اشک نریزه
+ خوش ندارم با این قیافه ببینمت آخرشب
یکم به خودت برس
میفهمی چی میگم که....؟
حرفمو زدم و از خونه زدم بیرون و به سمیه تذکر دادم تا مراقب بهسا باشه!! ممکن بود بخواد فرارکنه و خیالاتی به سرش بزنه
بعد از اینکه چرخی تو شهر زدم و کارامو انجام دادم برگشتم خونه....
بوی غذا اشتهامو باز کرده بود ، به سمیه دستور دادم تا میزو بچینه
میز که چیده شد ، رو به سمیه گفتم:
+ دختره کجاست؟؟
_ تو اتاقشه آقا
+ اتاقش؟ کی بهش اتاق داده ؟
دستپاشه گفت:
_من... من فک کردم که....
محکم کوبیدم روی میز و فریاد زدم:
+ تو غلط کردی که فک کردی
اون دختر تو اتاق من میخوابه فهمیدی؟ نبینم دیگه سرخود کاری کنی سمیه
۳.۲k
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.